پدیدهی Spiel des Jahres 2018
متولد: 1980 – اتریش
دارای درجهی دکترای زیستشناسی مولکولی
پژوهشگر و استادیار دانشکدهی داروسازی و سَمشناسی دانشگاه دامپزشکی وین (پیشاز آنکه با دکتر وولفگانگ وارش، بهعنوان یک طرّاح بازی آشنا شویم، بد نیست بدانیم که او، با دستاوردهایش در زمینهی مبارزه با سرطانِ خون و برخی موارد دیگر، موفق به دریافت جوایز زیادی شده و پیشاز هرچیز، یک پژوهشگرِ برجسته در زمینهی زیستشناسی مولکولی و فارماکولوژی محسوب میشود.)
وولفگانگ وارش، پدیدهی تازهازراهرسیدهی دنیای بازیهای فکری، در سالهای 2017 و 2018 است. وارش، با 3 نامزدی در Spiel 2018 بهناگهان توجه همه را به خود جلب کرده و موفق به دریافتِ جایزهی بسیار معتبر KennerSpiel des Jahres برای بازی شارلاتانهای کوئدلینبورگ شد. او حتی میتوانست با بازی The Mind، جایزهی Spiel des Jahres را نیز کسب کند ولی قافیه را به میشائل کیسلینگ و شاهکارش، آزول، باخت!
سابقهی وارش در طرّاحی بازیهای فکری، بیشاز سه یا چهار سال نیست! او -گذشتهاز تجربیات دوران نوجوانیاَش- در مدّت اقامت و کارِ پژوهشی در دانشگاه کمبریج، با دنیای بُردگیمهای جدید آشنا شد و در سال 2016، پساز بازگشت به اتریش، افتخارِ آشنایی با الکساندر فیستر (طرّاح مشور اتریشی) را پیدا کرده و به جلسههای هفتگی طرّاحان بازی، راه یافت.
وارش -اگرچه از سال 2012، آغاز به فعالیت در زمینهی بازیهای فکری کردهبود- در سال 2015، با بازی Dream Team (محصول کمپانی زوخ)، وارد میدان شد و در سال 2016 نیز Shadow Master را روانهی بازار کرد؛ این دو بازی، بازیهای نسبتاً سادهای بودند که چندان دیده نشده و نتوانستند افتخاری را نصیبِ وارش کنند!
امّا از اواخر سال 2017، نام وولفگانگ وارش بهسرعت وردِ زبانِ بسیاریاز علاقهمندان و بهویژه، حرفهایهای بازی شد. ارائهی چهار بازی شارلاتانهای کوئدلینبورگ، The Mind، Illusion و Ganz Schön Clever (تقریباً بهمعنای “بسیار هوشمندانه!”) -که بجُز Illusion، همگی کاندیدای دریافت جایزهی Spiel بودند- در یک سال (در نمایشگاه نورنبرگ 2018)، شکّی در شایستگیِ وارش، بهعنوان یک طرّاح خلّاق و صاحبسبک باقی نگذاشت.
در حقیقت، وارش، حدود 2 سال (2016 – 2015) را به مطالعه بر روی مکانیزمهای مختلف بُردگیمها گذراند و با درخشش در Spiel 2018 نشان داد که لحظهای از این 2 سال را نیز به هدر ندادهاست!
خطای دید یا Illusion، اوّلین بازی از چهارگانهی بسیار موفق وارش در سال 2018 و یک بازی کارتی است. سوال مهمّی که Illusion از شما میپرسد، این است: چقدر میتوانید به چشمهای خود اطمینان کنید؟! این پرسش و چند پرسش دیگر دربارهی نور، رنگ و میزان قدرت بینایی شما و همبازیهایتان، رَوندِ بازی را شکل داده و موتور آن را روشن میکنند ضمن آنکه قوانین سادهی Illusion، به شما امکان میدهند که بهسرعت آماده شده و واردِ بازی شوید.
خطای دید نتوانست بهاندازهی 3 بازی دیگرِ وارش در سال 2018، افتخارآفرینی کند امّا بعید است که وارش، از این بابت، شکایتی داشته باشد!
مایند (یا ذهن) یک بازی اعداد کلاسیک بهمعنای واقعی است؛ از آن دسته بازیهایی که در اوّلین مواجهه با آنها، بیاختیار میگویید “خدای من! چطور این بازی تاحالا ساخته نشده بود؟!” شباهتِ زیادِ مایند با بازی The Game ساختهی اِشتفِن بِندورف، این فکر را به ذهن مُتبادر میکند که وارش، در ساختِ بازیِ خود، بازیِ بِندورف را الگو قرار دادهاست؛ البته وارش، آشناییِ خود را با The Game تا پیشاز خلقِ مایند، انکار میکند و میگوید که اوّلین بار، پساز تکمیلِ مایند، The Game را تجربه کردهاست. مایند، امسال (2018) یکیاز 3 کاندیدای نهاییِ دریافت جایزهی Spiel des Jahres بود که -همان طور که پیشتر گفته شد- در رقابت با شاهکارِ پُرطرفدارِ میشائل کیسلینگ، شکست خورد و نتوانست نامِ وولفگانگ وارشِ 38ساله را (بهعنوانِ برندهی همزمانِ Spiel des Jahres و KennerSpiel des Jahres) در تاریخ بازیهای فکری، جاودانه کند!
گَنتس شوئن کلِهوِر (Ganz Schön Clever / محصول کمپانی Schmidt)، با نام عجیب و غریباَش (بهمعنای “بسیار زیبا!” یا “بسیار هوشمندانه!”) و با استراتژیهای پُرتعداد و گوناگوناَش، اندکی پساز انتشار، طرفداران زیادی پیدا کرد. این بازی که در دستهی بازیهای “Roll-and-Write” (تاس بریز و یادداشت کن!) قرار میگیرد، بهگفتهی خودِ وارش، تحتتأثیرِ بازی ایمهوتپ (اثرِ فیل واکر-هاردینگ، طرّاح مشهورِ بازی سوشی گو!) و ایدهی جذّابِ “استفاده از تاس در مناطق مختلف صفحه برای پیروزی در چندین خُردهبازی (Mini Game)” و همچنین با کمکِ فکری تورشتِن گیملِر (طرّاح آلمانی و از اعضای کمپانی اشمیت) شکل گرفتهاست؛ یک بازی تاسی نسبتاً متفاوت که با پیچیدگیهای زیاد و جذّاب و موفقیت فوقالعادهاَش ممکن است بتواند روحی تازه در کالبد بازیهای تاسی و مکانیزم “Roll-and-Write” بدمَد!
گَنتس… در رقابت با شارلاتانهای کوئدلینبورگ، دیگر اثرِ وارش، کَم آورد و نتوانست بهترین بازی حرفهای سال (KennerSpiel des Jahres)، لقب بگیرد! چه شکستِ لذّتبخشی!!
علاقهمندان میتوانند Ganz… را بهرایگان در لینکِ https://m.brettspielwelt.de تجربه کنند.
شارلاتانهای کوئدلینبورگ (محصول کمپانی اشمیت)، با نام اصلیِ Die Quacksalber von Quedlinburg، برندهی جایزهی KennerSpiel 2018 و مهمترین ساختهی وارش تا به امروز است؛ یک بازی از گروه بازیهای Bag-Builder (کیسهاندوزی!) که بازیکنانش، در طول بازی، مُدام مشغولِ جمعآوری توکنهای مختلف و رنگارنگ در یک “کیف” یا “کیسه” (Bag) هستند.
در شارلاتانها… هر بازیکن، با برداشتِ شانسیِ موادّ اوّلیه از داخلِ کیسهای که در اختیارِ همهی بازیکنان است، معجون خود را میپَزد! هم میتوان به معجونهای کوچک و پولی که از فروششان بهدست میآید، دل خوش کرد و هم میتوان با ریسکپذیریِ بیشتر، بهسوی معجونهای پیچیدهتر و گرانقیمتتر رفت! ترکیبی جذّاب از شانس و استراتژی!
وارش، پساز ساختِ نمونهی اوّلیه، برای رَوانسازی و رفعِ نواقصِ بازیاَش، بیشاز 3 ماه وقت صرف کرد. در شارلاتانها… توکنهایی با رنگهای مختلف در کیسهی بازیکنان وجود دارند و در هر بازی، 4 نوع از این توکنها -که در ابتدای بازی انتخاب میشوند- میتوانند قدرتهایی ویژه به بازیکنان ببخشند؛ تنوّعِ این توکنهای عملیاتی باعث میشود که بازیکنان، در هر بازی، استراتژیها و هیجانات متنوّع و متفاوتی را تجربه کنند. بهنظر میرسد شارلاتانها… “توسعهدهنده”های (Expansions) زیادی را در پِی داشته باشد ولی شاید برای قضاوت در این مورد، کمی زود باشد!
منابع: سایتهای اینترنتی “OpinionatedGamers”، “BGG” و “De.Wikipedia”