بازی‌ها و اسباب‌بازی‌های خاطره‌انگیز

می‌گویند که انسان هرچه بزرگ‌تر می‌شود، مشکلاتش بزرگ‌تر می‌شوند و حسرت‌هایش… و یکی از بزرگ‌ترین حسرت‌های انسان، حسرت زمان‌های از ‌دست رفته است و گلِ سرسبد زمان‌های از دست رفته‌ی زندگی انسان، دوران شیرین و بدون بازگشت کودکی است. هر نسل از مردمان هر کشور، بنا به فرهنگ مشترک، کودکی مشترکی را تجربه می‌کند؛ این تجربه، تجربه‌ای است فارغ از اختلافات طبقاتی و تفاوت‌های مالی و اقتصادی.

بازی-فکری-01بدون تردید، یکی از مهم‌ترین عناصری که کودکی هر نسل را رنگ و بو می‌بخشد و نقشی تعیین‌کننده در شکل‌گیری شخصیت فردای آن نسل ایفا می‌کند، بازی‌ها و اسباب‌بازی‌ها هستند؛ عروسک‌هایی که همدم شب و روزِمان می‌شوند، توپ‌هایی که صبح تا شب به‌دنبال‌شان می‌دویم، ماشین‌هایی که تمام نیروی لازم برای حرکت‌شان را از بازوهای کوچک ما می‌گیرند، تیله‌هایی که صدای شفّاف برخوردشان با یکدیگر، حالِ‌مان را خوب می‌کند و بازی‌هایی که مستقیم و غیرمستقیم، راه و رسمِ زندگی را به ما می‌آموزند.بازی-فکری-02

هفتاد، هشتاد، نود، صد‌ سالِ‌مان هم که بشود، بازهم شنیدنِ نام “منچ” و “مار و پلّه” پرتاب مان می‌کند به کودکی؛ بازهم وقتی دسته‌ای از کودکان را در حال “گرگم‌به‌هوا” بازی کردن ببینیم، حسّی شفّاف سرتاپای‌مان را فرا می‌گیرد و هیچ عجیب نیست اگر شبی، نصفه‌شبی به یاد “اسم و فامیل” بازی کردن با دخترعمّه و پسردایی و بچّه‌های همسایه بیفتیم!

بازی-فکری-04بازی-فکری-03

 

بچّه‌های دهه‌ی شصت و اواخر دهه‌ی پنجاه، به‌علت شرایط خاصّ آن دوره، کودکی خاصّی را تجربه کردند؛ دورانی سرشار از کمبود، کمبود امکانات! در مقایسه با فراوانی عجیب و غریب اسباب‌بازی‌های امروزی، بچّه‌های سی‌و‌چند سال قبل، انتخاب‌های زیادی پیش‌رو نداشتند! در زمینه‌ی بازی‌های فکری، بجُز “شطرنج” و “تخته نرد” که در بسیاری از خانه‌ها پیدا می‌شد، سایر گزینه‌ها محدود می‌شدند به “منچ” و “مار و پلّه” – که معمولاً در قالبِ یک مجموعه ارائه می‌شدند، “روپولی” یا “عمو پولدار” – که کُپیِ کم‌کیفیتی بود از بازی مشهور “مونوپولی” – و “فکر بکر” – که در بسیاری موارد، به اشتباه، “فکر و بکر” گفته می‌شد! البته برخی مُدل‌های ساده‌ی “مکعب روبیک” و “دوز‌های ایستاده” هم از بازی‌های محبوب و رایج آن دوره بودند.

بازی-فکری-05بازی-فکری-65 

“منچ” و “مار و پلّه” بیش از هر‌چیز میزان خوش‌اقبالی و خوش‌شانسی شما را به چالش می‌کشیدند و همه‌ی ما می‌توانیم یک نفر را به یاد بیاوریم که بیش‌تر از همه 6 می‌آورد و اعصاب همه را خُرد می‌کرد! “دوز” و “فکر بکر” به‌عکس، هیچ کاری با شانس و اقبال شما نداشتند و تمام توانایی ذهنی‌تان را طلب می‌کردند! روپولی نیز ترکیبی از شانس و استراتژی را در بستری شاد و مفرّح ارائه می‌کرد!

بازی-فکری-07

یادش به‌خیر…

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا