ولادیمیر سوهی (Vladimír Suchý)، طرّاح مشهورِ جمهوری چک و کمپانی چک گیمز ادیشن (CGE) رو با بازیهایی مثل قرن بیستم، اتّحادیهی شش-نفره، پالسر 2849، نجاتِ بچههیولا، شهرهای زیر آب و صد البته با بازیهای وصیتنامه (Last Will) و باشگاه پاکباختهها (The Prodigals Club) میشناسیم. این دو بازی اخیر رو -که در زیرشاخهی بازیهای طنزآمیز هم قرار میگیرن- میشه در زیرشاخهای با عنوانِ مندرآوردیِ بازیهای خود-زنانه یا بازیهای بد-آموز قرار داد!! در این بازیها، نه تنها خبری از ساختوساز و توسعهی قلمرو و فعّالیتهای اقتصادی و جمعآوری منابع و موادّ اوّلیه نیست بلکه بازیکنها فقط از طریقِ از دست دادنِ مال و اموال، از دست دادنِ آبرو و حیثیت و از دست دادن مقام و مرتبهی اجتماعی (انواع و اقسام خود-زنی) میتونن به امتیاز و در نهایت، به پیروزی برسن!!
در بازی وصیتنامه (محصول 2011)، بازیکنها نقشِ برادرزادههایی رو دارن که عموی پیر و ثروتمندشون، دارِ فانی رو وداع گفته و تا دلِتون بخواد، از خودش دلار بهجا گذاشته… و البته… یه وصیتنامه! وصیتنامه باز شده و به شما گفته شده که چطور میتونین از ثروت عمو جان بهرهمند بشین! ثروتِ عمو جان، به برادرزادهای میرسه که… مدرسه و بیمارستان بسازه؟!… کار خیر بکُنه؟!… سرمایهگذاری خَفنی انجام بده؟!… نه! به هیچ وجه! ثروتِ عمو جان به کسی میرسه که بتونه پولهایی رو که بهش داده میشه، زودتر از بقیه و با لذّتِ بیشتری خرج -یا بهتره بگیم حیف و میل- کنه!! پس برین به تماشاخونهها و رستورانهای گرونقیمت و لاکچری، وسایلِ کهنه و دستچندم رو به قیمت جنسِ نو بخرین و بعدش، مُفت بفروشین به سمساریها و دورهگردها، مهمونیهای اعیونیِ آنچنانی بگیرین و خلاصه از هیچ نوع ولخرجی و پول دور ریختنی مضایقه نکنین تا بتونین وارثِ برحقّ عمو جان باشین… و البته بازی رَم ببرین!!
وصیتنامه موفق شد کاندیدای دریافت جوایز گُلدِن گیک (Golden Geek Award)، اینترنشنال گِیمرز (International Gamers Award) و چندتا جایزهی دیگه هم بشه و دو سال بعدش، توسعهدهندهش، یعنی اخراج (Getting Sacked)اخراج (Getting Sacked) به بازار اومد! داستان اخراج، از این قراره که وُکلای عمو جان، یه بند تازه تو وصیتنامهی ایشون پیدا کردهن -که ظاهراً قبلاً از قلم افتاده بوده: ولخرجی و پول حیف و میل کردن و پول دور ریختن، خوبه… ولی کافی نیست؛ شما برای اینکه بتونین وارثِ ثروت بیپایانِ عمو جان بشین، باید از کار بیکار بشین… یعنی باید کاری کنین که رییستون اخراجتون کنه!! اصلاً چه معنی داره که اینهمه ثروت برسه به یه آدمی که مثل آدم میره سرِ کار؟!!
دو سال بعد از اخراج، سوهی، یه آسِ دیگه در زمینهی بازیهای بد-آموز رو کرد: باشگاهِ پاکباختهها! در این بازی، بازیکنها نقشِ نجیبزادههای انگلیسیِ دورهی ویکتوریایی رو دارن؛ نجیبزادههایی از طبقات بالای جامعه که بر حسب اتّفاق -دُرست همونطور که انسانِ اوّلیه، آتش رو کشف کرد- کشف میکنن که گویا افراد طبقات فرو-دستِ جامعه، بیشتر از اَشراف و نُجبا از زندگی خودشون لذّت میبَرن! بله، آقایون نجیبزادهها پس از این کشف خارقالعاده، تصمیم میگیرن هرچه سریعتر کاری کنن که طبقهی اجتماعی و مقام و مرتبهشونو از دست بدن و به طبقات پایین جامعه سقوط کنن! برای این سقوط، سهتا چالش پیشِ روی بازیکنها هست: از دست دادنِ همهی داراییها و مال و اموال و مِلک و املاکشون، توهین کردن به پُرنفوذترین چهرههای سیاسی و حکومتی و شکست خوردن در انتخابات… و صد البته کسی که بتونه بیشتر از همه پول دور بریزه و توهین کنه و سرشکسته و خوار و خفیف بشه، بازی رو میبَره!! باشگاه پاکباختهها یه بازی کاملاً مستقلّه ولی از لحاظ تِم و تصویرسازی کاملاً با وصیتنامه همخونی داره و میتونین با وصیتنامه هم ترکیبش کنین و لذّتِ بد-آموزیها و خود-زنیهاتونو چند-برابر کنین!!
نویسنده: کیومرث قنبری آذر