نگاهی کوتاه به بازی Mr. Jack، نسخهی Pocket یا جیبی
«مستر جک»، یه بازی کاملاً غیر-متقارنِه؛ «بازی غیر-متقارن» به بازیای گفته میشه که بازیکنهاش، اهدافِ یکسانی ندارن و همهشون برای برنده شدن لزوماً یک کار واحد و مشخّص رو انجام نمیدن… مثلاً «شطرنج» رو در نظر بگیرین: توی «شطرنج»، هر دو نفر میخوان همدیگه رو مات کنن و هدفشون برای رسیدن به پیروزی، یکسانه… پس «شطرنج» یه بازی متقارنِه… ولی بازیهای غیر-متقارن (Asymmetric)، دنیاشون کاملاً متفاوته… دُرست مثل همین بازی «مستر جک»: توی این قایم-باشکِ جذّاب و پُرهیجان، یکی از بازیکنها، نقشِ کارآگاه رو بازی میکنه -که از قضا، کسی نیست جُز «شرلوک هولمز» کبیر (Sherlock Holmes) و اونیکی نقشِ قاتل رو بازی میکنه -که از قضا، ایشون هم کسی نیست جُز «جک قاتل» (Jack the Ripper)، یکی از اوّلین و مشهورترین و اسرارآمیزترین قاتلهای سریالی تاریخ! خُب… کارآگاه و قاتل هم که معلومه هدفهاشون باهم فرق میکنه! یکیشون میخواد اونیکی رو بگیره و اونیکی فقط میخواد که گیر نیفته!!
در «مستر جک» -البته اگه بخوایم یهکم اغراق کنیم- این غیر-متقارن بودن به جایی میرسه که یکی از بازیکنها، توی صفحه بازی میکنه و اونیکی بیرون صفحه -یا بهتره بگیم دورِ صفحه! در واقع، «جک قاتل» سعی میکنه لابهلای 9تا کاشی مربّعشکلی که صفحهی مربّعشکل بازی رو شکل میدن و نمادِ خیابونها و محلّههای لندنِ قرن نوزدهم هستن، قایم بشه و «شرلوک هولمز» هم -البته با کمک «دکتر واتسون» و سگِش- سعی میکنه با چرخیدنِ هوشمندانه بهدُورِ این 9تا کاشی، هر جور شده، «جک» رو به دام بندازه و به سزای اعمالِ بیادبانهش برسونه!! امّا این قایم-باشک، در واقع قایم-باشک نیست، «گُل یا پوچ»ئه!! «شرلوک هولمز» رو تصوّر کنین که نشسته جلوی «جک قاتل» -حالا «جک» هم ده – دوازده تا دست داره!- هِی میگه «اینو پوچ کن!… اونو پوچ کن!»، «جک» هم هِی یکییکی دستهاشو باز میکنه… ولی خُب… «شرلوک»، برای پیدا کردنِ «گُل»، اونقدرها هم وقت نداره!
در کل، 7 نوع عملیات یا اَکشنِ مختلف در این بازی وجود داره (از 1 نوعِش 2تا هست!)… این 7 نوع عملیات عبارتَند از حرکت دادنِ «هولمز»، حرکت دادنِ «واتسون» و حرکت دادنِ سگ، حرکت دادنِ یکی از این 3تا (که رقیب نمیدونه اونی که قراره حرکت کنه، کدومه!)، چرخوندنِ 90 یا 180-درجهایِ یکی از کاشیها (این همونه که اَزش 2تا هست!)، عوض کردنِ جای دوتا از کاشیها با هم و برداشتنِ کارت ذرّهبین (که کارکردش برای «هولمز» و «جک» متفاوتِه!)… و هر بازیکن تو هر نوبت از بازی میتونه 2تا از اونها رو انتخاب کنه و انجام بِده تا به هدفِش نزدیکتر بشه…
نکتهی خیلی خیلی جالب و مهمّی که ممکنه تو این بازی -اصطلاحاً- مغفول واقع بشه و –مخصوصاً- بازیکنهای کمتجربه اَزش غافل بشن، اینِه که «هولمز» باید تلاش کنه تا در پایان هر نوبت، تناسب خوبی بین کاراکترهایی که نمیتونه ببینه و کاراکترهایی که میتونه ببینه، برقرار کنه و برعکس، «جک» باید تلاش کنه این تناسبو بههم بزنه! مثلاً فرض کنین که بعد از تعقیب و گریزها و حرکت دادنها و چرخوندنِ کاشیها و در پایان نوبت، «هولمز»، به 8تا از مظنونین (یا بدتر از اون، به 9تاشون) دید داشته باشه! خُب در این صورت، فقط یکی از مظنونین حذف میشه -مگه اینکه اونقدر خوششانس باشه که همون یه مظنونی که بهش دید نداره، قاتل باشه!- ولی اگه به 4 یا 5تاشون دید داشته باشه، توی یه دور از بازی میتونه نصفِ مظنونینو حذف کنه! همون حکایت معروفه که میگه روشناییِ بیش از حد، باعث نابینایی میشه!
نسخهی اصلیِ بازی «مستر جک» یا «آقای جک»، اوّلین بار در سال 2006 به بازار اومد و کار مشترکی بود از «برونو کاتالا»ی مشهور (Bruno Cathala) و «لودوویک موبلان» (Ludovic Maublanc) -که تو کشورمون با بازی «Cash ‘n Guns» (یا «نارو») میشناسیمش. داستان بازی، داستان فرار «جک قاتل» از دست یه کارآگاه خصوصی بود. بازیکنها، کاراکترهای مختلفو در صفحهی بازی حرکت میدادن و از قابلیتهاشون استفاده میکردن؛ «جک» برای اینکه تو سایهها بخزه و دُم به تله نده، «کارآگاه» برای اینکه به هر قیمتی که شده، «جک»و به دام بندازه! چهار سال بعدش، یعنی در سال 2010، نسخهی جیبی یا فشردهی «مستر جک» ارائه شد که همونطور که از اسمش برمیآد، بعضی از حشو و زواید بازی اصلی رو اَزش گرفته بود و با اجزاء جمعوجورتر و قوانین سادهتر، سعی داشت امکانِ تجربهی جدیدی از همون بازی رو در اختیار علاقهمندان قرار بده…
نویسنده: کیومرث قنبری آذر