معرفی بازی مهمانخانه خونین
زمان: اوایل قرن نوزدهم…
مکان: یک روستای دوراُفتاده در کشور فرانسه…
یک خانوادهی روستایی، بهطمعِ در آوردنِ پولِ بیشتر، تصمیم میگیرن دین و ایمان و وجدان و همهچیزِشون رو به شیطان بفروشن و هراسانگیزترین مهمانخانهی تاریخ رو بنا کنن؛ مهمانخانهای که قرار نیست همهی مهمونهاش، زنده اَزش بیان بیرون!
در این بازی -که عجیب یادآورِ «سینمای اکسپرسیونیستی» و «فیلمهای نوآر» و «ادبیات گوتیک» و بیشتر از همه، نوشتههای «ادگار آلن پو»ئه!- بازیکنها نقشِ اعضای یک خانوادهی روستایی رو بازی میکنن که با کمکِ هم یک مهمانخانه رو اداره میکنن و با کُشتنِ مهمونهای مهمانخانه، پولهای اونها رو به جیب میزنن! در پایان بازی، بازیکنی که بیشترین پول رو در آورده باشه، برندهی بازی میشه!
معرکهست، نه؟!
هر دور از بازی، شامل ۳ مرحلهست:
مرحلهی اوّل، ورود مهمونهای نگونبخت به مهمانخانهست… با سلام و صلوات وارد میشن و کُلّی هم تحویلِشون میگیرن و این داستانها…
مرحلهی دوّم، مرحلهی دستبهکار شدن و اقداماتِ بازیکنهاست… هر بازیکن در نوبت خودش میتونه:
– به یکی از مهمونها رشوه بِده و از قابلیتهای ویژهی اون مهمون، برای رسیدن به مقاصد شوم خودش استفاده کنه!
– یکی از مهمونها رو به قتل برسونه و جنازهش رو خاک کنه!
– قتل و خاک کردن و این چیزها رو بیخیال بشه و بهجاش با همکاریِ دفتردارِ فاسدِ روستا، دست به یک پولشویی مختصری بزنه!
مرحلهی سوّم، مرحلهی پایانی و ورود قانون به صحنهست… بله، فکر کردین قانون بیکار میمونه؟! نخیر! اشتباه کردین!
– در ابتدای مرحلهی سوّم، پلیسها میریزن توی مهمانخانه و همهجا رو زیروُرو میکنن! اگر پلیسها جنازهی دفننشدهای توی اتاقهای شما پیدا کنن، وای به حالِتون! وای به حالِتون! میدونین چه بلایی بهسَرِتون میآد؟! هیچی، فقط مجبور میشین بهاِزای هر جنازه، ۱۰ فرانک به مأمور کفنودفن بسُلفین! واقعاً که عجب قانون سختگیرانهای!
– بعدش، مهمونهایی که اونقدر شانس داشتهن که از دست شما و خانوادهی محترمتون جون سالم در ببرن، از مهمانخانه خارج میشن…
– و در آخرِ این مرحله هم شما باید به مهمونهایی که همدستِتون شده بودن و در انجام مقاصد پلیدتون باهاتون همکاری کرده بودن، حقّالزّحمه پرداخت کنین! بالاخره اونها هم زحمت کشیدهن دیگه!
این داستانها چندبار تکرار میشن و در پایان، بازیکنی که از همه بیشتر پول به جیب زده باشه، برندهی بازی میشه!
ولی در نهایت، همهی اعضای این خانواده، به سزای اَعمالِ پلید و غیرانسانیشون… نمیرسن متأسفانه! شرمنده!
خود بازی و تِم و قوانین و مکانیزمهاش که بهاندازهی کافی جذّاب هست، حضور کاراکترهای مختلف در بین مهمونها جذّابتر و چالشبراَنگیزتَرِش هم کرده! کاراکترهایی مثل «کشاورز»، «آشپز»، «باغبان»، «قصّاب»، «راهب»، «نجیبزاده» و چندین کاراکتر جذّاب دیگه که با قابلیتها و تواناییهای ویژهی خودشون، بازی رو باحالتر و پُرتَنوّعتر میکنن…
بازی فکری مهمانخانهی خونین رو نیکلاس رابرت، طرّاحی کرده -که میشه گفت مهمانخانه خونین و اکسپنشنِش تنها بازیهاش هستن- و تصویرسازی خاصّ و تماشاییِ بازی هم کارِ لوییز فرانسیسکو و وِبِرسون سانتیاگو-ئه. این بازی، در دهمین دورهی جوایز گُلدِن گیک، نامزد دریافت جایزهی بهترین بازی کارتی و بهترین تصویرسازی بود ولی قافیه رو -بهترتیب- به «7 Wonders Duel» و «Mysterium» باخت…
خُب… بعله… این هم از مهمانخانهی خونین… خُب دیگه… نمیشه که همیشه کسانی که بیشترین پارچه رو میفروشن یا کسانی که بیشترین برق رو تولید میکنن یا کسانی که بیشترین انواع پرندهها رو جمعآوری میکنن، برنده بشن! بعضی وقتها هم کسانی که بیشترین سَرها رو میبُرن و بیشترین خرخرهها رو میجوئن، برنده میشن دیگه! بالاخره قاتلها و آدمکُشها و خلافکارها و بدذاتها هم باید یک سهمی از دنیای بزرگ بُردگِیم داشته باشن یا نه؟! بذارین اینجوری انرژیهای منفیتون تخلیه بشه! وجدانتون هم مُعذّب نشه لطفاً، بازیه دیگه، راستراستکی که قرار نیست آدم بکُشین! هست؟!…
نویسنده: کیومرث قنبری آذر