گاهی اوقات، آموزش یک بردگیم جدید به دوستان ممکن است، بسیار دشوار باشد! این مقاله، راهنمای گامبهگام روشی است که من برای آموزش قوانین به دوستانم استفاده میکنم.
توضیح قوانین یک بازی فکری به بازیکنهای جدید -خصوصاً بازیکنانی که زیاد درگیر دنیای بردگیمها نیستند- ممکن است بدترین بخش این بازیها باشد.
در بهترین حالت، باید مدتی به دنبال واژهها و عباراتی باشید که راه شما را به ذهن طرف مقابلتان باز کرده تا او بتواند مطالبی را که توضیح میدهید، به طور کامل درک کند. هیچ چیزی، تجربه بازی کردن یک Board Game را به اندازه «بد توضیح دادن قوانین»، خراب نمیکند.
من به عنوان یکی از معدود طرفداران بردگیم در میان دوستانم، همیشه تنها کسی بودهام که به دنبال بازیهای فکری جدید، یاد گرفتن آنها، و معرفی آنها به دیگران وقت صرف کردهام. با این حال، گاهی اوقات همچنان در توضیح دادن قوانین به دیگران با مشکلاتی مواجه میشوم؛ اما فرآیندی را که در ادامه برای شما توضیح میدهم، روشی است که طی سالهای زیادی که بازی کردهام، به مرور بهبود داده، و میتوانم بگویم در حال حاضر به اندازه کافی مناسب است.
اگر شما نیز در آموزش بردگیم به دوستان خود با مشکل مواجه هستید، یا از مؤثر بودن روش توضیح دادنتان اطمینان کافی ندارید، میتوانید با دنبال کردن این روش گامبهگام، از تجربه من در این موضوع آگاه شوید. امیدوارم بتوانم در این زمینه کمکی به شما کرده باشم.
نکته مهم: همیشه، هنگام توضیح دادن، ارتباطی مداوم با صفحه بازی و دیگر اجزای آن داشته باشید؛ چرا که کلمات شما را بسیار مؤثرتر در ذهن مخاطبانتان مینشاند. به علاوه، این روش ارتباط مناسبتری را بین شما با کسانی که یادگیریشان از طریق بصری یا حس لامسه قویتر است، ایجاد میکند. پس صرفاً با استفاده از یک سری عبارت و جملههای شفاهی، دیواری بین خودتان و ذهن آنها ایجاد نکنید!
گام اول: آموزش را با توضیح دادن هدف اصلی بازی شروع کنید!
هیچ چیزی مهمتر و ضروریتر از دانستن هدف بازی نیست! هدف بازی، مشخصکنندهی دلیلی است که بازیکنان دور یکدیگر جمع شده، و تصمیم گرفتهاند که بازی کنند. بدون دانستن هدف بازی، کسب اطلاعات راجع به جزئیات و مکانیزمهای بازی اهمیتی ندارد. تا زمانی که هدف بازی برای مخاطبتان مشخص نباشد، هیچ ارتباطی بین توضیحات شما و اجزای بازی در ذهن آنها شکل نمیگیرد. در نتیجه، توضیحاتتان را همیشه با بیان هدف اصلی بازی شروع کنید.
به عنوان مثال در بازی Onitama، میتوان هدف بازی را «زدن مهره استاد حریف، یا رساندن مهره استاد خودتان به معبد حریف» بیان کرد. در این لحظه، سوالهایی مانند این که «استاد کیست؟»، یا «معبد چیست؟»، یا «مهرهها چگونه حرکت میکنند؟» در ذهن مخاطب ایجاد میشود، اما حداقل هدف اصلی بازی را میداند؛ و اکنون پاسخ این سوالها برای او قابل قابل درک بوده، زیرا هدف اصلی بازی را میداند.
گام دوم: صفحه و اجزای بازی را توضیح دهید!
طبق تجربهی شخصی من، پیش از شروع توضیحات راجع به مکانیزمهای بازی، معرفی صفحه بازی و تمام اجزایی که در طول بازی با آنها سر و کار داریم، در کمک کردن به فهم بازی بسیار اثرگذار است. زیرا، به بازیکنان یک نمای کلی از وضعیت بازی را نشان میدهد. اگر بازیتان صفحه دارد، تمام بخشهای آن را توضیح دهید. اگر بازیتان مهره، کارت، یا مواردی مشابه آنها دارد، ارتباط آنها را با هدف بازی برای مخاطبتان روشن کنید. تمام این موارد، به مخاطبتان کمک میکند تا ذهنیتی کلی از بازی پیدا کرده، و شما بتوانید برای ادامه توضیحات وارد موارد جزئیتر شوید (تمام این موارد، باید پس از این که وضعیت اولیه صفحه بازی را چیدید، توضیح دهید).
به عنوان مثال در بازی فکری اونیتاما، باید بگویید «صفحه از یک شبکه ۵ در ۵ تشکیل شده، و هر بازیکن ۵ مهره شامل یک استاد و چهار شاگرد دارد. معبد هر کدام از بازیکنان روی صفحه مشخص شده، و استاد بازی را از معبد خود شروع میکند». تنها بخش توضیحدادهنشده از اجزای بازی، کارتهای حرکت هستند، که راجع به آنها باید بگویید « در این بازی ۱۶ کارت حرکت وجود داشته که مشابه یکدیگر نیستند؛ که برای هر دست از بازی تنها ۵ تا از آنها به صورت تصادفی انتخاب شده، و استفاده میشوند. برای شروع بازی، هر کدام از بازیکنان دو کارت حرکت در اختیار داشته، و یک کارت مشترک هم در وسط قرار میگیرد».
گام سوم: اکشنها و انتخابهای بازیکنان را توضیح دهید!
زمانی که مخاطبانتان بدانند هدف اصلی بازی چیست، و مهرهها و اجزای بازی چه نقشی دارند، برای یادگیری اکشنها و انتخابهایشان در بازی آماده میشوند. اینجا است که میتوانید به آنها توضیح دهید در نوبتشان چه کارهایی میتوانند انجام دهند، و چه انتخابهایی دارند؛ و هزینه و تبعات هر کدام از انتخابهایشان به چه صورت است. نکتهی مهم در این بخش این است که هر فعالیت را از ابتدا تا انتها به صورت کامل و پیوسته توضیح دهید؛ و وسوسهی استفاده از جملههای «… مگر این که فلان کار را انجام دهید …» و یا جملههای مشابه را به خود راه ندهید! چون اغلب موجب سردرگمی مخاطبتان خواهد شد.
به عنوان مثال در بازی Onitama، باید بگویید «هر بازیکن در نوبت خود تنها یک کار میتواند انجام دهد: حرکت یکی از مهرههایش با استفاده از کارتهای حرکت. تمام کارتهای حرکت در طول بازی آشکار و قابل مشاهده هستند. هر بازیکن در نوبت خود تصمیم میگیرد که کدام مهره را (هر مهرهای که بخواهد) با استفاده از کدام کارتِ حرکت، جابجا کند. سپس، کارت حرکت استفادهشده با کارت مشترک وسط زمین جابجا میشود. این بدان معنی است که تمام کارتهای حرکت، در طول بازی بین بازیکنان در گردش هستند؛ اما در هر نوبت از بازی، هر بازیکن تنها صاحب دوتا از آنها است».
گام چهارم: قوانین ویژه و استثناها را در انتها توضیح دهید!
هنگامی که بازیکنان هدف اصلی بازی، و نحوهی رسیدن به آن را (از ابتدا تا انتها) یاد گرفتند، نوبت به توضیح قوانین ویژه و جزئیات بازی میرسد؛ البته اگر بخواهید آنها را در همین ابتدای کار توضیح دهید! گاهی اوقات بهتر است بعضی قوانین ویژه را در حین بازی و زمانی که با آنها مواجه میشوید، توضیح دهید. به یاد داشته باشید، بسیار بهتر است مخاطبانتان تسلط کافی روی کلیت بازی داشته باشند، تا این که با ریزهکاریهای قوانین و اطلاعات زیادی که در زمان کم دریافت میکنند، سردرگم شوند.
به عنوان مثال در بازی اونیتاما، میتوانید بگویید «این بازی قوانین ویژهی خاصی ندارد. تنها مواردی که میتوان به آن اشاره کرد این است که بازیکنان امکان خروج از محدودهی صفحهی بازی را ندارند. همچنین، اگر بازیکنی در نوبت خود امکان انجام هیچ حرکتی را نداشته باشد، باید با تعویض کارت حرکت خود، حتما حرکت کند». یا به عنوان مثال در بازی The Resistance در بخش قوانین ویژه میتوان گفت «هرگاه رأیگیری برای انتخاب تیم مأموریت پنج بار شکست بخورد، جاسوسها برندهی آن مأموریت خواهند بود».
گام پنجم: یک دور از بازی را به صورت آزمایشی انجام دهید!
پیش از شروع بازی اصلی، لازم است یک دور از بازی را یه صورت آزمایشی انجام دهید، تا آموزش بازی را تکمیل کنید. تا اینجا، شما تمام بخشها، قوانین، و اجزای بازی را به صورت جداگانه توضیح دادهاید، و اکنون اولین فرصتی است که میتوان تمام آنها را در قالب بازی به صورت پیوسته به مخاطبانتان نمایش دهید، تا نحوهی کار کردن قوانین را در ارتباط با یکدیگر مشاهده کنند. این بخش، بهترین زمان پاسخ دادن به سوالات همبازیهایتان هم خواهد بود. با نمایش آزمایشی یک دور از بازی، اکنون میتوان گفت مخاطبانتان راجع به یادگیری بازی اعتماد به نفس مناسبی داشته، و آمادهی شروع بازی هستند.
شما چطور Board Game ها را آموزش میدهید؟! ممکن است شما از روش بهتری نسبت به این روش استفاده کنید. در این صورت، خوشحال میشوم روشتان را به من نیز آموزش دهید، چرا که بسیار علاقهمند به یادگیری روشها و نکات بهتر آموزش هستم، تا شبهای دورهمی بوردگیمیمان را لذتبخشتر کنم. اگر تجربههای بدی هم در آموزش بازیها داشتید، آنها را نیز کامنت کنید، تا بتوانیم به بهترین نحو از تجربیات یکدیگر، استفاده کنیم.
نوشته: ژوئل لی
مترجم: پیام هادوی
عالی بود ممنون بابت این که این اطلاعات خوب را در اختیار ما گذاشتید.