اریک ام. لنگ: متولد سال 1972 در مونرئال – کانادا
Eric M. Lang: 1972 – Montréal, Canada
اریک ام. لنگ، یکیاز پُرکارترین طرّاحان بازیهای فکری است که از میانِ شاهکارهای ریز و درشتاَش، میتوان به Blood Rage، Arcadia Quest، Chaos in the Old World، A Games of Thrones: The Card Game، Rising Sun و… اشاره کرد. لَنگ را میتوان به یک “ماشین طرّاحیِ بازی” تشبیه کرد؛ ماشینی پُرشتاب که جادهها و خیابانها و کوچه پسکوچههای تِم و سوژه و ایده را بیوقفه در مینوردد و بر سرِ راهِ خود، هر چیزی را به “بازی فکری” تبدیل میکند! تِمها و سوژههای مورد علاقهی او، نبردهای آخرالزّمانی (Apocalyptic)، جدال اسطورهایِ خیر و شرّ، جنگ قدرت برای تصاحب جهان، مخلوقات و هیولاهای عجیب و غریب، جهانهای اسرارآمیز و ناشناخته و اتفاقات و رویدادهای هراسآور مافوقبشری هستند.
او، کارِ خود را بهعنوانِ تِستکنندهی بازی برای شرکت FASA -که در سالهای 1980 تا 2001، به تولید انواع مختلف بازیهای فکری میپرداخت- آغاز کرد و تا پیشاز آنکه موفق به ساخت و انتشارِ نخستین بازیِ مستقلِ خود (Mystick: Domination) شود، به همین کار، مشغول بود. Mystick، یک بازی کارتی بود که در سال 2000 تولید شد و بازیکنانِ آن، در هیأتِ موجوداتی قدرتمند و دارای نیروهای جادویی (که با ورقهای تاروت تعیین میشدند)، بهنام “میستیک”، برای تصاحبِ جهان با یکدیگر میجنگیدند!
لَنگ، در سال 2002 و با همکاری کریستین تی. پترسن، بازی کارتی دیگری را ارائه کرد؛ این بازی -که یک بازی کارتی کلکسیونی (Collectible Card Game: CCG) بود، نامی را یدک میکشید که در حدود یک دههی بعد، تبدیل به یکیاز مشهورترین نامها در صنعت سریالسازی جهان شد: A Game of Thrones. توضیح اینکه بازیهای کارتی کلکسیونی، بازیهایی هستند که با یک دسته کارت اوّلیه آغاز شده و سپس، در طول زمان، با دستههایی تازه و متفاوت، گسترش مییابند؛ یکیاز نخستین، مشهورترین و موفقترین نمونههای بازیهای کارتی کلکسیونی، بازی Magic: The Gathering بود که دکتر ریچارد گارفیلد، طرّاح نامدارِ آمریکایی، در سال 1993 ارائه کرد.
نسخهی کلکسیونیِ A Game of Thrones -که بر اَساسِ رُمان مشهورِ جورج آر. آر. مارتین، طرّاحی شده بود- در سال 2008، با همکاریِ دوبارهی اریک لنگ و کریستین تی. پترسن و با اضافه شدنِ نِیت فرِنچ به گروه، با نسخهی کارتی زنده (Living Card Game: LCG) جایگزین شد.
بازی A Game of Thrones: The Card Game، پساز آنکه در سال 2009، در رشتهی بهترین بازی کارتی، کاندیدای جایزهی Golden Geek شد و در سال 2012، جایزهی Ludoteca Ideale را کسب کرد، در سال 2015، ترقی یافت و ویراست دوّم (Second Edition) آن نیز به بازار آمد.
سال 2004 و یک بازی کارتی کلکسیونی دیگر که هم از لحاظِ اقتباسی بودن، به A Game of Thrones شباهت داشت و هم از لحاظِ سرنوشتی که در سال 2008 پیدا کرد و با نسخهی کارتی زنده (LCG) جایگزین شد: Call of Cthulhu. لنگ، اینبار به سراغِ یکیاز بزرگانِ ژانر وحشت، یعنی اچ. پی. لاوکرفت (H.P. Lovecraft) و یکیاز مشهورترین هیولاهای او، یعنی کتولو، رفته بود. لاوکرفت معتقد بود که “قدیمیترین و قدرتمندترین احساسِ انسان، ترس است و قدیمیترین و قدرتمندترین نوعِ ترس، ترس از ناشناختههاست” و در دنیای کتولو، نبرد اساسی، بین نیروهایی بود که با اهدافی نامشخص، بهدنبالِ تصاحب کرهی خاکی بودند و انسانهایی که تمام تلاش خود را میکردند تا آنها را متوقف کنند.
ارباب حلقهها، سوژهی ادبیاتی دیگری بود که -این بار- افتخارِ همکاری با دکتر راینر کنیتسیا، سوپراستارِ طرّاحی بُردگیمهای اروپایی را نصیبِ زوج لنگ – پترسن کرد. ارباب حلقهها: رویارویی (Lord of the Rings: The Confrontation) -محصول 2005- با رتبهی 160 در بین بازیهای استراتژیک جهان، چهارمین بازی موفق اریک لنگ محسوب میشود -اگرچه طرّاح اصلیِ بازی، کنیتسیاست! در این بازی دو نفره، یکیاز بازیکنان، کنترلِ نیروهای سائورون و دیگری، رهبری مردمان آزادِ میدِل اِرث (جهان میانی) را بر عهده گرفته و بر سرِ تصاحب یا نابود کردنِ حلقه، باهم میجنگند.
مَرد پُرکارِ بازیهای رومیزی، در سال 2009، دو عنوان از مهمترین بازیهای خود را روانهی بازار کرد: Warhammer: Invasion و Chaos in the Old World. حکایتِ بازی Warhammer: Invasion -که یک بازی کارتی دو نفره بود- حکایتِ جنگافزارهای سخت، مدیریت هوشمندانهی قلمرو پادشاهی و سفرهای حماسی بود و بازیکنانش باید میکوشیدند تا با مدیریت منابع، قلمروهای خود را تشکیل داده، ماجراجوییهای خود را تکمیل کرده و با دشمنان خود نبرد کنند.
در توصیفِ بازی هرجومرج در دنیای کهن (Chaos in the Old World) نیز همین بس که بدانیم در بین همهی بازیهای ژانر وحشت، ردهی هشتم را در اختیار دارد (به مقالهی 10 بازی برتر دنیا در “ژانر وحشت” در آغاز سال 2018 میلادی مراجعه فرمایید). در این بازی، بازیکنان، نقش “خدایان” را بازی میکنند. نیروهای ویژه و ارتشِ پیروانِ هر “خدا”، به بازیکنان قدرت میدهند تا آبِ “دنیای کهن” را گلآلود کرده و همهچیز را تحت سیطرهی خویش در آورند. در این آشفتهبازارِ جنگ و تباهی، نهتنها با رُقبای خود برای تسلّط بر دنیای کهن میجنگید بلکه باید مراقبِ ساکنانِ از جان گذشتهی این دنیا نیز باشید -که خواهانِ نابودی شما هستند…
یکیاز نکات بسیار جالب در کارنامهی اریک ام. لنگ، “توسعهدهنده” (Expansion / Extension)های فراوانی است که برای بازیهایش طرّاحی کرده و میکند؛ تعداد این “توسعهدهندهها” آنقدر زیاد هست که بتوان “بیشاز حد” توصیفشان کرد! سالهای 2010 تا 2014، سالهایی هستند که لَنگ -بدون اغراق- صرفاً صرفِ طراحی توسعهدهندهها کردهاست! البته واضح است که در این مجال کوتاه، فرصتِ پرداختن به همهی بازیهایی که لَنگ، با همکاری یا بدون همکاریِ دیگران، طرّاحی کردهاست -بیشاز 100 بازی و توسعهدهندهی بازی- وجود ندارد!
میثاقِ نانوشتهی اریک لنگ با “اقتباسهای ادبی و سینمایی”، در سال 2012 نیز پابرجا ماند و این بار، جنگهای ستارهایِ اثرِ جورج لوکاس کبیر، دستمایه قرار گرفت. بازی کارتی Star Wars موفق شد به یکیاز پُرفروشترین بازیهای لنگ تبدیل شود و هماکنون نیز رتبهی هشتم را در بین بازیهای وی، در اختیار دارد. چنانکه از نامش برمیآید، داستانِ این بازی دو نفره، داستانِ شورشهایی است که علیه “امپراتوری کهکشانی” به وقوع میپیوندد. اینجا نیز مثلهمیشه با تِمهای آشنای اریک لنگ، نبردهای آخرالزّمانی و تلاش برای فتح دنیا (کهکشان) طرف هستیم که اینبار، با حضورِ کاراکترهای سهگانهی مشهور Star Wars شکل میگیرد.
لَنگ، در دنیای بازیهای تاسی (Dice Games) نیز یکیاز بهترینها را ارائه داد: The Dice Masters. این بازی، با نام کامل Marvel Dice Masters: Avengers vs. X-Men، نتیجهی همکاری لنگ با مایکل “مایک” الیوت و تکاملیافتهی بازی Quarriors! بود. دایس مَسترز نیز مثل بسیاریاز بازیهای لَنگ، هر چندوقت یکبار، توسعهدهندههایی تازه را به خود میبیند و تولیدِ این توسعهدهندهها هنوز ادامه دارد. در انتقامجویان علیه مردان ایکس، یکیاز بازیکنان، تیم انتقامجویان (شامل کاپیتان آمریکا، هالک شگفتانگیز، اسپایدرمن و…) و بازیکن دیگر، تیم مردان ایکس (شامل وولوِرین، سایکلوپس، استورم و…) را هدایت میکند. هرکدام از این اَبَرقهرمانها، در بازی، با تاسهایی که بهشکلی ویژه طرّاحی شدهاند، ارائه میشوند و هر تیم، میتواند از -حدّ اکثر- 20 تاس، تشکیل شود.
آرکادیا کوئست (Arcadia Quest – 2014)، دوّمین بازی مشهور و موفقِ اریک لنگ -بر اَساسِ ردهبندی سایت BGG– به حساب میآید. البته او، در خلقِ این بازی، تنها نبوده و با تیاگو آرانا، گیلِرمه گولار و فرِد پِرِت (طرّاحان جوان برزیلی)، همکاری کردهاست. آرکادیا کوئست، با امتیاز 7/9 و رتبهی 23 در بین بازیهای تِماتیک، جزو برترینهای این ژانر محسوب میشود. در این بازی -که از مکانیزمهای جذّابی همچون صفحهی ماژولار (چند-چیدمانی) و نیروهای متفاوت (متغیّر) بازیکنان، استفاده میکند- بازیکنان، رهبری گروههایی از قهرمانان جسور و بیباک را بر عهده میگیرند که هدفشان، سرنگون کردنِ لُردِ خونخوار و برگرداندنِ قدرت به “آرکادیا”ی قدرتمند است؛ البته از آنجا که فقط یکیاز گروهها به موفقیت خواهد رسید، بازیکنان، علاوهبر نیروهای اهریمنی اشغالگر، با یکدیگر نیز در نبرد خواهند بود.
از دیگر ساختههای اریک لنگ در سال 2014، میتوان به Warhammer 40,000: Conquest (با همکاری برَد اَندرِس و نِیت فرِنچ) اشاره کرد.
سال 2015 را -با همهی فرازها و فرودهایش- باید بدونتردید، برای اریک لنگ، سال Blood Rage دانست! Blood Rage (خشم خون یا خشم کور/ یا شاید بهتر باشد آن را مرز جنون ترجمه کنیم!) نامی است که بلافاصله پساز آوردنِ نامِ لَنگ، به ذهنِ هر بُردگیمباز علاقهمند و کارکُشتهای خطور میکند. این بازی -که بازآفرینیِ یکی دیگر از بازیهای لنگ، یعنی Midgard است- با امتیاز فوقالعادهی 8/1، در رتبهی 13 بازیهای تِماتیک و رتبهی 25 بازیهای استراتژیکِ سایت BGG قرار دارد. در Blood Rage، هر بازیکن، کنترلِ تعدادی از “وایکینگ”های سلحشور، رهبر آنها و کشتیشان را بر عهده دارد. “راگناروک” (نبرد نهایی خدایان و اهریمنان، در اساطیر اسکاندیناوی) فرا رسیده و این، آخرین شانسِ وایکینگها برای کسب افتخار است؛ وایکینگهایی که معتقدند “زندگی یعنی نبرد، نبرد یعنی افتخار و افتخار یعنی همهچیز”!
بازی Blood Rage، در کنارِ بازی Chaos in the Old World، پیچیدهترین بازی اریک لنگ به شمار میآید؛ درجهی سختی این بازی، تقریباً 2/9 از 5 بوده و انجامِ آن -با دستِکم 7 مکانیزم مختلف- برای سنین زیر 12 سال (یا بهروایتی، زیر 14 سال) مناسب نیست!
پیشاز عبور از مرز 2015، باید اشارهای هم داشته باشیم به بازی XCOM (با نام کامل XCOM: The Board Game). در این بازی -که بازسازی بازی ویدیویی XCOM است- شما و همبازیهایتان، آخرین اُمیدِ بشریت، برای نجاتِ کُرهی زمین از چنگ بیگانگان فضایی هستید. شما، نقشِ مأموران زُبده و برگزیدهی سازمان بینالمللی XCOM را بازی میکنید و با کمک یکدیگر تلاش میکنید تا سفینههای متجاوز را به عقب برانید. مکانیزمهای اصلیِ این بازی، مشارکت یا همکاری مشترک (Co-Op Play)، پرتاب تاس، کشیدنِ کارت و نیروهای متفاوت (متغیّر) بازیکنان هستند. 1 تا 4 بازیکن میتوانند در این بازی نسبتاً پیچیده شرکت کنند و زمانِ بازی، بین 60 تا 120 دقیقه متغیّر است.
بازیهای The Others و Bloodborne: The Card Game، شاهکارهای دوهزاروشانزدهی اریک لنگ هستند! در بازی The Others یا دیگران، جهان در آستانهی آخرالزّمان قرار دارد. پیروان متعصّب باشگاه “Hell” (بهمعنای “جهنّم”)، “7 گناه کبیره” را برای نابودی دنیا احضار کردهاند. “دیگران”، بهآرامی و بیسروصدا، وارد زندگی انسانها شدهاند. شهری بهنام “Haven” (بهمعنای “پناهگاه” و بسیار نزدیک به واژهی “Heaven”، بهمعنای “بهشت”)، کلیدِ ورودِ این “بیگانه”ها به دنیای ماست ولی بهلطفِ بنیاد ماوراءالطبیعهی “F.A.I.T.H.” و تلاشهایشان، این “ورود”، به این سادگیها اتفاق نخواهد افتاد!
بازی کارتی Bloodborne، بر مبنای بازی ویدیویی Bloodborne و بهویژه، با نگاه به ایدهی “سیاهچالهای چالیس”، طرّاحی شدهاست: هزارتوهایی دائماً تغییرشکلدهنده و مقبرههایی حفر شده بهدست “عالیمقامان” (The Great Ones)، در نزدیکیِ شهر ویرانشدهی “یارنام”، جایی که مخلوقاتی هراسانگیز سکونت دارند. بازیکنان، بر سرِ کشتنِ این هیولاها و تصاحب خونشان، با یکدیگر رقابت میکنند.
بهطور کلّی میتوان گفت که Bloodborne (بهمعنای “منتقلشونده یا انتقالیافته از طریق خون”)، بازی مدیریت ریسک، تفکّر گروهی، خلاقیت و تاکتیک است. این بازی، با در بر داشتنِ 7 مکانیزم مختلف، از جمله جمعآوری مجموعه و نیروهای متفاوت (متغیر) بازیکنان و امتیاز 7 از 10 (در سایت BGG)، از بازیهای نسبتاً پیچیده و موفق لَنگ محسوب میشود.
طرّاحی تصویری Bloodborne نیز همچون بیشترِ بازیهای اریک لنگ و بهویژه پروژههای مشترکاَش با کمپانیهای CMON و Fantasy Flight Games، حیرتانگیز، تماشایی و مسحورکننده است. تصویرسازیهای استادانهی شان چَنسی، بدونتردید، یکیاز مهمترین عوامل موفقیت Bloodborne به حساب میآید.
لَنگ، در سال 2016، علاوهبر Bloodborne و The Others، بازیهایی همچون Arcane Academy (با همکاری کوین ویلسون) و HMS Dolores (با همکاری برونو فایدوتی بزرگ) را نیز روانهی بازار کرد.
بازیهای The Godfather: Corleone’s Empire (لَنگ کماکان به عنصر “اقتباس” وفادار است!)، Secrets (با همکاری برونو فایدوتی) و Ancestree (یا شجرهنامه)، تلاشهای اریک لنگ برای بهتر کردنِ حالِ گیمرهای سراسرِ دنیا در سال 2017 بودند! قطعاً در آیندهی نزدیک، از این بازیها، بیشتر و بیشتر خواهیم شنید.
پدرخوانده که بالطّبع هیچ نیازی به “توضیح اجمالی” ندارد! مأموران مخفی یا Secrets، ماجرای رقابت دیرین مأموران KGB (از روسیه) است با مأموران CIA (از آمریکا) -البته با دخالتِ افرادی که تعلّقی به هیچیک از این دو گروه ندارند! یک بازی دورِهمی (Party Game) ساده که با تعداد افراد بالا (4 تا 8 نفر) قابلاجراست. در Ancestree نیز شما تلاش میکنید تا بهترین شجرهنامهی ممکن را برای خود ساخته و بهترین آبا و اجداد را برای خود بتراشید! این بازی، دارای تمِ شرقی است و مکانیزم اصلی آن، چیدمان کاشی است.
با طلبِ پوزش از محضرِ جناب اریک لنگ، بهعلّتِ کوتاهی مجال، از بازیهای 2017 و 2018 ایشان، با سرعتی بیشتر و با اکتفا به ذکر نام، گذر کرده و شرح و تفصیلِ این بازیها را به فرصتی مناسبتر موکول میکنیم. همانطور که گفته شد، قطعاً با گذشت زمان، بیشتر و بیشتر دربارهی این بازیهای تازهبهبازارآمده، خواهیم شنید؛ بازیهایی از قبیل Rising Sun، A Song of Ice and Fire: Stark vs. Lannister (بازهم اقتباسی از Game of Thrones / با همکاری مایکل شاینل)، Victorian Masterminds (با همکاری آنتوان باوزا) و بازی کارتی کلکسیونی Munchkin (با همکاری کوین ویلسون).
-با تمام تعصّبی که نسبتبه بُردگیمها داریم- نباید در صحبت راجعبه رزومهی پُر و پیمانِ اریک لنگ، از اشاره به فعالیتهایش در خلق بازیهای ویدیویی (Video Games) نیز غافل شویم! مهمترین و مشهورترین کارِ وی، در زمینهی بازیهای ویدیویی، خلقِ بازی Duelyst در سال 2016 است که -با تمام تعصّبی که نسبتبه بُردگیمها داریم- بیشاز این دربارهاَش صحبت نمیکنیم!
اریک لنگ، بهعنوانِ یکیاز بهترینهای عرصهی طرّاحی بازیهای فکری (و بهویژه بازیهای کارتی)، در سال 2016، به افتخارِ دریافت جایزهی خاصّ و بسیار معتبر دایانا جونز (Diana Jones Award) دست یافت و در ماه مارچ سال 2017، به سمتِ مدیریتِ بخش طرّاحی بازی در کمپانی سنگاپوری-آمریکایی CMON، یکیاز کمپانیهای مشهور و برجسته در ساخت بُردگیمهای بسیار باکیفیت و با جزییات دیدنی و حیرتانگیز، از جمله مُدلهای مینیاتوری خیرهکننده و چشمنواز، منصوب شد. زیبایی فوقالعادهی مُدلهای مینیاتوریِ به کار رفته در بازیهایی همچون Blood Rage یا A Song of Ice and Fire به حدّی است که جدا از مکانیزمها و قوانین پیچیده، میتواند بهتنهایی عاملی برای ارزشمندیِ این بازیها محسوب شود.
منابع:
EricMLang.com
BoardGameGeek.com
Wikipedia.org