نگاهی به بازی ورووردز (WereWords)
کاندیدای جایزهی اشپیل (Spiel) در سال 2019
تد آلسپچ، طراح مشهور آمریکایی، در ادامهی ماجراجوییهاش با گرگینهها و ساختن انواع و اقسام پارتیگیمهای مافیایی و بالا و پایین کردن مکانیزم نقش مخفی، در سال 2017، دست به یه ابتکار خیلی جذاب و باحال زد و قیمههای واژهبازی رو ریخت تو ماستهای مافیا و یه ترکیب پرهیجان و مفرح و البته جدید به وجود آورد به نام وروردز.
واژهی ور-وردز، یه واژهی برساختهست که از تزریق واژهی ورد (Word) به معنی کلمه یا وردز (Words) به معنی کلمات در واژهی ور-ولف (Werewolf) به معنی گرگینه ساخته شده و جالبه بدونین که علیرغم همهی تلاشهای انجامشده، هیچکدوم از دانشمندان و زبانشناسان داخلی نتونستهن معادل فارسیش رو بسازن -بنابراین چه بخوایم و چه نخوایم، مجبوریم همون وروردز خطابش کنیم.
توی بازی کارتی وروردز، مثل اکثر بازیهای مافیایی (بازیهای مبتنی بر مکانیزم نقش یا نقشهای مخفی)، بازیکنها از نقش و هویت همدیگه بیخبرن؛ البته بهتره بگیم بعضی از بازیکنها از نقش و هویت بعضیهای دیگه بیخبرن. بازیکنها، به طور کلی، به دو دسته تقسیم میشن: مردم شهر و گرگینه (یا -اگه تعداد بازیکنها خیلی زیاد باشه- گرگینهها)… گرگینهها که تکلیفشون مشخصه ولی یکی از مردم شهر، غیبگوئه و با توجه به اینکه واژهی جادویی (رمز) رو میدونه، میتونه کمک فوقالعادهای به اونها بکنه… جناب شهردار هم به طور معمول و علیالقاعده، طرفدار مردم شهره… مگر اینکه خلافش ثابت بشه -ممکنه خود شهردار، ناغافل تبدیل به گرگینه شده باشه.
حالا ببینیم بازی به چه شکل انجام میشه: شهردار -چه خودش گرگینه باشه، چه نباشه.- یه واژه رو به عنوان واژهی جادویی یا رمز، انتخاب میکنه و بقیهی بازیکنها -که تا قبل از آشکار نشدن هویتهاشون، همهشون اهالی شهر محسوب میشن.- تلاش میکنن با پرسیدن سوالاتی که جوابشون یا بلهست یا نه، واژهی جادویی رو حدس بزنن. (دقیقا مثل یه مسابقهی بیستسوالی، منتها اینجا تعداد سوالها هیچ محدودیتی نداره و اون چیزی که محدوده، بدجوری هم محدوده، زمانه.)
بازی شروع میشه: تو جیب جا میگیره؟ جانداره؟ خوردنیه؟ تو همهی خونهها پیدا میشه؟ و سوالاتی از این دست… از بین اهالی شهر، اونهایی که واقعا اهالی شهر هستن، باید سعی کنن با سوالات هوشمندانه، خیلی سریع و زیر چهار دقیقه، واژهی جادویی رو پیدا کنن؛ اونهایی که گرگینه هستن، باید بدون اینکه خودشون رو لو بدن، سوالهای انحرافی و بهدردنخور بپرسن و جریان تحقیقات رو منحرف کنن و غیبگو هم باید هر وقت که احساس کرد وقت تنگه و مردم شهر دارن از واژهی رمز، خیلی دور میشن، با پرسیدن یکی دوتا سوال خاص، بهشون کمک کنه و برشون گردونه به مسیر درست.
بعد از پایان چهار دقیقه، اگه مردم شهر بتونن واژهی رمز رو پیدا کنن، گرگینهها بازنده میشن… مگه اینکه بتونن غیبگو رو شناسایی کنن؛ اگه مردم نتونن واژهی رمز رو پیدا کنن، گرگینهها برنده میشن… مگه اینکه مردم شهر بتونن شناساییشون کنن و دمشون رو بگیرن و از شهر بندازنشون بیرون.
(ویدئوی آموزشی بازی ورووردز (WereWords) را از اینجا می توانید مشاهده کنید.)
وروردز جزو بازیهاییه که برای انجامش، نیازمند هوشمندی و دقت بسیار بالاییه. تک تک کلمهها و واژهها و عبارات و اصطلاحاتی که بازیکنها به کار میبرن، اهمیت دارن و ممکنه کلید رسیدن به پیروزی باشن. طبیعتا کار گرگینهها و غیبگوها سختتره و اونها باید خیلی هوشمندانه روی یک خط باریک حرکت کنن تا دیگران نتونن اونها رو شناسایی کنن. وروردز، یه تفاوت مهم دیگه هم با بازیهای مافیایی داره و اون، بحث محدودیت زمانه… معمولا بازیهای مافیایی، ریتمهای کندتری دارن و زمانبرتر هستن ولی وروردز، ریتم بسیار تند و یه محدودیت زمانی چهار-دقیقهای داره که میشه گفت از بازیهای مشابه، متمایزش میکنن. میشه گفت که وروردز واقعا ترکیب فوقالعادهای از بازیهای مافیایی، واژهبازیها و بازیهای سرعتیه و عناصر و الهمانهایی از همهی این بازی در خودش داره…
fhcd t;vd fhcd v,ldcd fvn’dl