بردگیم منچ سگی!

نوشتن در مورد پکیج عجیب و جذّاب منچ سگی!، هم‌زمان هم راحته، هم سخت! راحته چون کُلّی چیز داری که می‌تونی راجع به‌شون صحبت کنی و سخته چون نمی‌دونی اوّل باید از کدوم‌شون شروع کنی! قبلاً یه مطلب جمع و جور راجع به خود بازی منچ نوشته‌م (مقاله‌ی عصبانی نشو، رفیق!) که اگه دوست داشته باشین، می‌تونین مطالعه‌ش کنین… اون‌جا از جناب یوزف فریدریش اشمیت کبیر (1948 – 1871)، بنیان‌گذار کمپانی Schmidt Spiele گفته‌م و شاهکارش، بازی منچ (یا مِنش) که حوالی سال‌های 1908 – 1907 خلق و چند سال بعدش روانه‌ی بازار شد… بنابراین دیگه مطالب مربوط به منچ کلاسیک رو تکرار نمی‌کنم! فقط بدونین که با یه بازی تقریباً 110 ساله طرف هستین…

mench schmidt

 

چیزی حدود 90 سال بعد از منچ، یعنی سال 1997، بازی DOG خلق شد؛ یه بازی جذّاب و باحال که مکانیزم‌ها (مکانیزم مسابقه، مکانیزم Take That! یا کارشکنی! و مکانیزم Static Capture یا زدنِ مُهره) و شکل ظاهری منچ کلاسیک رو داشت ولی دوتا ایده‌ی جدید رو به بازی اضافه کرده بود:

1) ایده‌ی استفاده کردن از یک سِری کارت (به جای تاس انداختن) -که باعث می‌شد نقش شانس تو بازی، کم‌تر و اهمّیتِ استراتژی، بیش‌تر بشه… به لحاظ مکانیزمی هم مکانیزم مدیریت دست یا مدیریت کارت‌ها (Hand Management) جانشینِ مکانیزم پرتاب تاس یا مکانیزم تاس بنداز و حرکت کن! (Roll & Move) شده بود…

2) ایده‌ی بازی تیمی (البته کسی نگفته بود که نمی‌شه منچ کلاسیک رو تیمی بازی کرد!) -که باز هم کفه‌ی ترازو رو به نفعِ استراتژی سنگین‌تر می‌کرد…

ایده‌ی استفاده از کارت‌های اعداد به جای تاس، انصافاً ایده‌ی جذّابی بود و منچ رو دستخوش یک سِری تغییرات جدّی می‌کرد. البته کارت‌های داگ فقط نشون‌دهنده‌ی اعداد نبودن بلکه بعضی از اون‌ها، امکانِ عملیات‌های مختلفی رو هم برای بازیکن‌ها فراهم می‌کردن…

 شعار یا تگ‌لاینِ بازی داگ (سگ) این بود: هر کی آخر بشه، سگ گازِش می‌گیره!

(متأسفانه نتونستم اسمِ طرّاحِ این بازی رو پیدا کنم!)

  royal dog and dog

برای برداشتنِ قدم بعدی و رسیدن به ایده‌ی درخشانِ شخصیت‌بخشی به مُهره‌ها دیگه 90 سال زمان لازم نبود و فقط 15 سال طول کشید تا داگ تبدیل بشه به داگ رویال… بازی داگ رو یوهانس اشمیداوئر-کونیگ به داگ رویال تبدیل کرد؛ اون قوانین و مکانیزم‌های بازی رو خیلی تغییر نداد ولی چهار مُهره‌ی ساده‌ی بازی داگ رو تبدیل به چهار تا مُهره با شخصیت‌ها و توانایی‌های مختلف و منحصربه‌فرد کرد: پادشاه، شوالیه، رعیت و دلقک؛ هر کدوم از این مُهره‌ها، کارکردهای خاصّ خودشون رو داشتن که باعث می‌شد بازی باز هم جذّاب‌تر و استراتژیک‌تر بشه… (یه جورهایی آدم با دیدن داگ رویال یا داگ سلطنتی احساس می‌کنه با ترکیب منچ و شطرنج روبه‌رو شده!)

  Dog cards 3

بازی DOG Cards یا داگ کارتی (محصول 2014)، هم تو پکیج منچ سگی! و هم اصولاً تو مجموعه‌ای که همه‌ی اعضاش، عموزاده و عمّه‌زاده‌ها و نوه‌ها و نتیجه‌های منچ محسوب می‌شن، خیلی غریبه! تو این بازی -که محصولِ یکی از همکاری‌های پُرشمارِ زوج خَفنِ وولفگانگ کرامر و میشائل کیسلینگ‌ئه- دیگه خبری از حرکت دادنِ مُهره‌ها و اصولاً خبری از مُهره و صفحه نیست! تو داگ کارتی، بازیکن‌ها سعی می‌کنن ردیف‌های 14 تایی از کارت‌های 1 تا 14، پیشِ روی خودشون تشکیل بدن و مکانیزم اصلیِ بازی، مکانیزم Pattern Building یا ساخت اُلگوئه… داگ کارتی یک بازی مستقل و خیلی باحاله که هم استراتژی‌پذیره، هم پُرهیجان و تا دلِ‌تون بخواد، پُر از کارشکنی و ضربه‌زنیِ مستقیم به حریف (یا حریفان)! تو این بازی هم (مثل داگ و داگ رویال) کارت‌ها فقط نشون‌دهنده‌ی اعداد نبودن بلکه بعضی از اون‌ها، امکانِ عملیات‌های مختلفی رو هم برای بازیکن‌ها فراهم می‌کردن؛ مثلاً یکی از کارت‌ها به بازیکن امکان می‌داد که یکی از کارت‌های ردیفِ یکی از رُقبا رو بدزده و…

و امّا جناب مُستطاب بلک داگ یا سگ سیاه (2016) و خودنماییِ دوباره و البته پُر و پیمونِ آقای اشمیداوئر-کونیگ… ایشون در یک حرکت بی‌نظیر، یک صفحه‌ی گردونِ باحال رو روی صفحه‌ی اصلیِ داگ (یا همون منچ) سوار کرد که می‌تونست بچرخه و مُهره‌ها رو تو صفحه، همچین اساسی جابه‌جا کنه! از طرفی، مُهره‌ی مستقلّ سگ سیاه رو به بازی اضافه کرد -که مالِ هیچ‌کدوم از بازیکن‌ها و تیم‌ها نبود ولی همه‌ی بازیکن‌ها می‌تونستن ازَش برای گرفتنِ پاچه‌ی رُقبا و بیرون انداختن‌شون از بازی، استفاده کنن!

black dog board

بازی بلک داگ، یه بازی بسیار پُرتَنش و پُرهیجانه که تونسته یه بازی 110 ساله رو به بهترین شکل ممکن احیاء کنه… پیروزی تو این بازی، علاوه بر شانس، احتیاج به دید خوب، فرصت‌طلبی، همکاری تیمی و برنامه‌ریزی استراتژیک داره و به این سادگی‌ها هم نیست!

نتیجه این‌که پکیج منچ سگی!، یه پکیج فوق‌العاده‌ست و در حقیقت از 5 بازی کاملاً مُجزّا تشکیل شده که علی‌رغم برخی شباهت‌ها، هر کدوم، طعم و رنگ خودشون رو دارن. ضمن این‌که کیفیت عالی تولیدِ این پکیج، باعث شده که طرفدارهای بازی‌های فکری و گِیمرها، علاقه و اشتیاقِ بیش‌تری نسبت به‌ش نشون بدن…

 

نویسنده: کیومرث قنبری آذر

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا