با استفاده از قدرت گرگینه‌ها، گرگینه‌ها را از دهکده‌ی خود برانید

آشنایی با بازی سیلور (Silver)، شاهکاری کاملاً متفاوت از تد آلسپچ

معرفي طراح، ناشر و تاریخچه‌‌ی بازی

بیش‌ترِ ما، تد آلسپچ (Ted Alspach – 1960) را به‌عنوان خالق بازی‌های Castles of Mad King Ludwig، Suburbia، Ultimate Werewolf، One Night Ultimate Werewolf و WereWords -و البته چندین توسعه‌دهنده برای بازی‌های Steam و Age of Steam، شاهکارهای «مارتین والاس» (Martin Wallace)- می‌شناسیم امّا او، یک کارشناس برجسته‌ی نرم‌افزار و نویسنده‌ای فعّال نیز هست و بیش از 30 کتاب با موضوعات گرافیک، چاپ و نشر و اینترنت، از او به چاپ رسیده‌است. به‌عنوان نویسنده، مشهورترین آثار او، کتاب‌هایی است که در زمینه‌ی آموزش نرم‌افزار «Illustrator» به نگارش در آورده‌است، از جمله «Illustrator به زبان ساده» یا «Illustrator برای خنگ‌ها» و مجموعه کتاب «انجیل Illustrator». این آمریکایی قفقازی‌تبار، در حدود 8 سال (از 1999 تا 2006)، از کارشناسان و مدیران شرکت «Adobe» بود. او هم‌چنین نام خود را به‌عنوان پدیدآورنده و مخترع گونه‌ای از «فلِرهای وِکتوری» به‌ثبت رسانده‌است (برای اطلاعات بیش‌تر راجع به «Vector-Based Flares»، می‌توانید همین عبارت را به‌همراه نام Ted Alspach در اینترنت جستجو کنید)!!

در سال 2006، آلسپچ، کمپانی Bézier Games را راه‌اندازی کرد و هم‌اکنون نیز به‌همراه همسرش، «تونی آلسپچ»، این کمپانی را اداره می‌کند؛ یک کمپانی تولید بازی‌های فکری که بازی‌هایی از خود آلسپچ، «تام لِه‌مان» (Tom Lehmann)، «فریدمان فریزِه»‌ (Friedemann Friese)، «اسکات کاپوتو» (Scott Caputo) و «راب دِیویو» (Rob Daviau) را تولید و روانه‌ی بازار کرده و می‌کند. اهالیِ Bézier Games، بازی‌های خود را «کلاسیک‌های تازه» می‌نامند و معتقدند که بازیکنان، تا سال‌ها می‌توانند این بازی‌ها را -که معمولاً از لحاظ تِم و داستان، بسیار غنی هستند- دوباره و دوباره تجربه کنند و همواره از این تجربه‌ها لذّت ببرند.

آلسپچ، در طول دوران کاری‌اَش، موفق به دریافت جوایز متعددی از جمله جایزه یا مُهر Mensa Select برای بازی‌های Castles of Mad King Ludwig و Suburbia، جایزه‌ی Meeple’s Choice برای Castles of Mad King Ludwig، جایزه‌ی Golden Geek برای WereWords و چندین و چند بار کاندیداتوری برای دریافت همین جوایز شده‌است. به‌غیر از توسعه‌دهنده‌های مختلف Ultimate Werewolf، سیلور، تازه‌ترین اثر آلسپچ محسوب می‌شود.

(در صورت تمایل می‌توانید مقاله‌ی «آشنایی با تد آلسپچ» و مقاله‌ی دو قسمتی «کمپانی Bézier Games و بازی‌های جذّاب آنBézier Games و بازی‌های جذّاب آن» را نیز مطالعه بفرمایید.)

 2

Ted Alspach

تِم، روند داستاني و هدف بازی 

دهکده‌ی شما، مورد هجوم گرگینه‌ها قرار گرفته و شما، به‌عنوان کدخدای دهکده، باید تلاش کنید با استفاده از نیروها و قابلیت‌های ویژه‌ی اهالی دهکده و البته نیروی «طلسم نقره‌ای»، گرگینه‌ها را از دهکده‌ی خود بیرون بیندازید! نکته این‌جاست که هرچه اهالی دهکده، نیروهای بزرگ‌تر و قابلیت‌های ارزشمندتری داشته باشند، گرگینه‌های بیش‌تری را هم به‌دنبال خود می‌کشانند!

هر بازیکن، هر دور از بازی را با دستی شامل 5 کارت، شروع کرده و باید کاری کند که در پایان دور، مجموع اعداد کارت‌هایش -می‌توان گفت «امتیازهای منفی‌اَش»- از مجموع اعداد کارت‌های همه‌ی رُقبا کم‌تر باشد؛ در پایان دور چهارم، جمع کلّ امتیازات منفی همه‌ی بازیکنان، محاسبه شده و بالطّبع بازیکنی که کم‌ترین امتیازات منفی را داشته باشد، بازی را می‌برد!

مكانيزم‌ها: «مدیریت دست یا مدیریت کارت‌ها» (Hand Management)، «جمع‌آوری مجموعه» (Set Collection) و «حافظه» (Memory)؛ به‌اضافه‌ی کمی «به شانس‌اَت اعتماد کن!» (Push Your Luck!) و «حمله‌ی مستقیم» (Take That!)!

دسته‌بندي: بازی خانوادگی / بازی کارتی

امتیاز، رتبه و جوایز بین‌المللی: بازی سیلور، بازی بسیار تازه‌ای است و هنوز جا دارد که به‌اندازه‌ی کافی دیده شده و مورد توجه قرار بگیرد. در حال حاضر، سایت BGG، امتیاز نه‌چندان خوب 7 را برای سیلور ثبت کرده‌است.

 3

قوانين و چگونگی بازي (GamePlay)

همان‌طور که گفته شد، هر بازیکن، هر دور از بازی را با دستی شامل 5 کارت -که فقط دوتا از آن‌ها را می‌بیند- شروع کرده و باید کاری کند که در پایان دور، مجموع اعداد کارت‌هایش -می‌توان گفت «امتیازهای منفی‌اَش»- از مجموع اعداد کارت‌های همه‌ی رُقبا کم‌تر باشد! هر کارت، نشان‌گرِ یکی از اهالی دهکده یا یک «شخصیت» است. عدد روی کارت، نشان‌دهنده‌ی تعداد گرگینه‌هایی است که به‌دنبال «شخصیت» وارد دهکده شده یا می‌شوند! بنابراین در دست داشتن کارت‌های بزرگ در پایان هر دور می‌تواند امتیازات منفی زیادی را به حساب شما واریز کند!

شخصیت‌های مختلفی در سیلور حضور دارند که هرکدام از آن‌ها با قابلیت‌ها و نیروهای ویژه‌ی خود، چالش‌هایی جذّاب را در بازی ایجاد می‌نماید: بعضی از این شخصیت‌ها، عمده‌ی ارزش‌شان به‌واسطه‌ی عدد کوچک روی کارت‌شان است (مثل «دهاتی» یا «نوچه»)؛ بعضی دیگر، به بازیکنان امکان می‌دهند که نگاهی به یک یا دو کارت خود یا یکی از رُقبا انداخته یا آن‌ها را رو کنند (مثل «غیب‌گو» یا «طالع‌بین»)؛ بعضی دیگر نیز قدرت‌های تهاجمی شدید دارند و به بازیکنان اجازه می‌دهند کارت‌های «خوب» رُقبا را بدزدند یا با کارت‌های «ناجور» عوض کنند (مثل «جادوگر» یا «دزد»)!! در این میان، نباید «محافظ» را نیز از یاد بُرد که هم عدد کوچکی دارد، هم می‌تواند روی یکی از کارت‌های باارزش شما نشسته و از آن محافظت کند…

4

هر بازیکن، در نوبت خود، یکی از این 3 کار را انجام می‌دهد:

– یک کارت از ستون کارت‌ها می‌کشد… یا

– یک کارت از ستون کارت‌های سوخته برمی‌دارد… یا

– تقاضای «سرشُماری» می‌کند…

تفاوت اصلی بین کشیدن کارت از ستون کارت‌ها و برداشتن کارت از ستون کارت‌های سوخته، این است که در دوّمی، بازیکن می‌داند و می‌بیند که چه کارتی را برمی‌دارد! حال با این کارت جدید باید چه کرد؟! بازیکن هم می‌تواند کارت جدید را بسوزاند (یعنی روی ستون کارت‌های سوخته بگذارد) و نیروی ویژه‌ی کارت را در بازی اِعمال کند، هم می‌تواند کارت را با یک یا چند کارت خود عوض کند. امّا چه کارتی را باید با چه کارت (کارت‌هایی) عوض کرد؟ آیا لزوماً باید کارت‌های کوچک‌تر را برداشت و کارت‌های بزرگ‌تر را سوزاند؟ یا می‌توان کارهای دیگری هم کرد و تکنیک‌های دیگری هم به کار بُرد؟ باید دید «استراتژی» چه می‌گوید! به یاد داشته باشید که کارت‌های بزرگ یک‌سان را می‌توان یک‌جا با یک کارت کوچک‌تر عوض کرد؛ مثلاً 3 کارت «جادوگر» (با عدد 11) را می‌توان یک‌جا با یک کارت جدید عوض کرد…

اجازه بدهید نگاهی بیندازیم به مشکلاتی که بازیکنان سیلور با آن‌ها روبه‌رو هستند:

– بازیکنان باید بفهمند چه کارت‌هایی در دست‌شان هست…

– بازیکنان باید کارت‌های بزرگ‌تر دست‌شان را با کارت‌های کوچک‌تر عوض کنند…

– بازیکنان باید نیم‌نگاهی نیز به کارت‌ها و دست‌های رُقبا داشته باشند…

– بازیکنان باید مطمئن شوند که مجموع اعداد کارت‌های‌شان از مجموع اعداد کارت‌های همه‌ی رُقبا کم‌تر است…

– بازیکنان باید همه‌ی این کارها را با استفاده از نیروها و قابلیت‌های ویژه‌ی «شخصیت‌ها / کارت‌ها» انجام دهند…

5

اگر بازیکنی مطمئن شد که امتیازات منفی‌اَش از همه کم‌تر است، می‌تواند تقاضای «سرشُماری» کند… اجازه بدهید این جمله را به این شکل اصلاح کنم: اگر بازیکنی مطمئن شد که امتیازات منفی‌‌اَش از همه کم‌تر است و کم‌تر هم خواهد ماند، می‌تواند تقاضای سرشُماری کند… چرا؟! زیرا بازیکنی که در نوبت‌اَش تقاضای سرشُماری می‌کند، موقتاً از بازی کنار می‌رود و بقیه‌ی بازیکنان، هرکدام یک نوبت دیگر بازی می‌کنند! تصوّر کنید در این یک نوبت، با استفاده از یک «دزد»، یکی از کارت‌های «خوب» شما را بدزدند و با یک کارت «ناجور» عوض کنند… آن‌وقت است که باید چهارپا را آورد و باقالی را بار زد!! اصولاً تقاضای سرشُماری، عملی است مخاطره‌آمیز و با ریسک بالا! ولی حُسن‌اَش این است که اگر از سرشُماری سربلند بیرون بیایید، امتیاز دور شما «صفر» می‌شود. مثلاً اگر مجموع اعداد کارت‌های‌تان 4 باشد و در سرشُماری، امتیازات منفی هیچ‌کس از شما کم‌تر نباشد، امتیاز منفی شما از 4 به «صفر» تبدیل می‌شود -ممکن است همین تغییر به ظاهر کوچک بتواند سرنوشت بازی را عوض کند!

 6

و امّا «شخصیت‌ها / کارت‌ها»: مهم‌ترین عاملی که می‌توان با آن و بر اساس آن، کارت‌های سیلور را دسته‌بندی کرد، نحوه‌ی اِعمال نیروها و قابلیت‌های‌شان است: نیروهای کارت‌های «دهاتی / 0»، «نوچه / 1»، «افسون‌گر / 2»، «محافظ / 3» و «حقّه‌باز / 4» وقتی در بازی اِعمال می‌شود که «رو شده باشند». نیروهای کارت‌های «تردست / 5»، «افشاگر / 6»، «طالع‌بین / 7»، «شاگرد غیب‌گو / 8»، «غیب‌گو / 9»، «ارباب / 10»، «جادوگر / 11» و «دزد / 12» وقتی اِعمال می‌شوند که «از ستون کارت‌ها کشیده و بلافاصله سوزانده شوند (یعنی روی ستون کارت‌های سوخته گذاشته شوند)». نیروی کارت خاص و منحصربه‌فرد «بدل / 13» نیز فقط و فقط وقتی اِعمال می‌شود که «در دست شما باشد و بخواهید به‌تنهایی یا به‌همراه کارت یا کارت‌هایی دیگر بسوزانیدَش (یعنی با کارتی جدید، عوض‌اَش کنید)».

میزان پیچیدگی و نیاز به زبان خارجی

(طبق درجه‌بندی سایت BGG) درجه‌ی سختی سیلور، 67/1 از 5 است -یک بازی «ساده»! سیلور را به‌سرعت می‌توان یاد گرفت ولی وقتی می‌توانید از بازی لذّت بیش‌تری ببرید که روی کارت‌ها و شخصیت‌های مختلف و نیروها و قابلیت‌های ویژه‌شان مسلّط شده باشید و با یک نگاه بتوانید -مثلاً- «غیب‌گو» را از «ارباب» یا «حقّه‌باز» را از «نوچه» تشخیص بدهید! مرحله‌ی پایانی نیز مسلّط شدن به استراتژی‌های مختلف و مهارت پیدا کردن در بازی است…

انجام بازی سیلور -اگر بخواهید با نسخه‌ی اصلی بازی کنید- به‌واسطه‌ی کارت‌نوشته‌هایش، نیازمند دانستن زبان انگلیسی است -البته نه خیلی زیاد- امّا نسخه‌ی فارسی سیلور، این مشکل را کاملاً برطرف کرده‌است!!

تعداد و سنّ بازيكنان: سیلور برای 2 تا 4 بازیکن 8 سال به‌بالا طرّاحی شده و -می‌توان گفت- بهترین حالت آن، حالت چهارنفره است. البته بنا به گفته‌ی خود تد آلسپچ، سیلور را می‌توان پنج‌نفره و شش‌نفره نیز بازی کرد ولی با این کار، محدودیت کارت‌ها، قدرت مانوور بازیکنان را کمی محدود می‌کند. بالطّبع کودکان باهوش کم‌تر از 8 سال نیز می‌توانند با بزرگ‌ترها هم‌بازی شده و از این بازی لذّت ببرند.

مدّت زمان بازي: حدود 30 تا 60 دقیقه (بسته به تعداد بازیکنان)

 9

كيفيت قطعات و طراحي تصويري بازي: «آندره‌ی گوردیف» (Andrey Gordeev)، تصویرساز سیلور، سابقه‌ی خلق تصاویری زیبا برای نام‌های تجاری بزرگی هم‌چون «McDonald» و «Lipton» و هم‌چنین تصویرسازی چندین کتاب کودک و بازی ویدیویی را نیز در کارنامه‌ی خود دارد. او هم‌چنین تصویرسازی بازی Silver Bullet را نیز بر عهده داشته‌است.

 8

Andrey Gordeev

اصلی‌ترین اجزاء سیلور، کارت‌های آن هستند؛ 14 کارت یا در واقع 14 شخصیت جذّاب با تصویرسازی بسیار زیبا و آیکونوگرافی بسیار شفّاف و رَسا (همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره شد، شما به‌راحتی و با یک نگاه می‌توانید عدد روی کارت، نیروی ویژه‌ی کارت و نحوه‌ی اِعمال این نیرو را به یاد بیاورید). سیلور، یک «طلسم محافظ نقره‌ای» هم دارد؛ یک قطعه‌ی فلزّی ظریف و زیبا که به بازیکنی تعلّق می‌گیرد که تقاضای سرشُماری داده و از سرشُماری سربلند بیرون آمده باشد؛ او می‌تواند این محافظ را روی یکی از کارت‌های ارزشمندش گذاشته و تا پایان دور، از آن کارت محافظت کند.

در مورد نسخه‌ی فارسی سیلور می‌توان گفت که کارت‌ها -که در خارج از ایران تولید شده‌اند- و طلسم نقره‌ای، از کیفیت بسیار قابل قبولی برخوردارند و جعبه و راهنمای فارسی نیز کیفیت بسیار بالایی دارند.

سخن پاياني

«سخن پایانی»اَم را وام می‌گیرم از نوشته‌ی دوست عزیزم، مرتضی آشوری درباره‌ی سیلور:

«بازی کارتی سیلور، یکی از بهترین بازی‌هایی است که این‌ اواخر بازی کرده‌ام. اصلاً فکر نمی‌کردم این‌قدر خوب باشد! سیلور به‌قدری خوب است که بعد از چندین و چند دست بازی کردن، باز‌هم حاضرم با علاقه و عطشی سیری‌ناپذیر دوباره و دوباره بازی‌اَش کنم! سیلور، در عین سادگی، بسیار عمیق و جدّی است و نوع طراحی شخصیت‌ها و قابلیت‌های‌شان و استفاده‌ی خیلی درست و خاص از مکانیزم‌های ساده‌ی «مدیریت کارت»، «جمع‌آوری مجموعه» و «حافظه»، این بازی را برای من شدیداً جذّاب و منحصربه‌فرد کرده‌است!

سیلور در ابتدا ممکن است کمی پیچیده به‌نظر آمده و باعث سردرگمی بازیکنان تازه‌کار شود ولی با یکی دو بار بازی کردن و با توجه به آیکونوگرافی بی‌نظیر و شفّاف، به‌سرعت بر این بازی مسلّط خواهید شد و به استراتژی‌های مختلف برای استفاده از قابلیت‌های شخصیت‌ها و پیروزی فکر خواهید کرد!

دیده می‌شود که برخی از افراد، سیلور را با بازی «نیکیماک» مقایسه می‌کنند؛ مقایسه‌ای نادرست! این دو بازی، دو بازی کاملاً متفاوت هستند؛ واقعیت این است که «نیکیماک» یک بازی کودکانه است با مکانیزم «حافظه» و «تلاش برای داشتن امتیازات منفی کم‌تر در پایان بازی»، امری است که در ده‌ها بازی دیگر هم مشاهده می‌شود! ولی سیلور واقعاً در سطحی بالاتر قرار می‌گیرد و بعد از مسلّط شدن همه‌ی بازیکنان بر قوانین بازی و قابلیت‌های شخصیت‌ها، می‌توانیم یک بازی کاملاً حرفه‌ای و شدیداً استراتژیک را شاهد باشیم.»

تنها نکته‌ای که دوست دارم و لازم می‌دانم به نوشته‌ی مرتضی آشوری اضافه کنم، نقش «شانس» و «ریسک‌پذیری» در بازی سیلور است. اگرچه نقش «مهارت» و «استراتژی» در سیلور، انکارناپذیر است، باید گفت که عنصر «شانس» نیز حدوداً 30 تا 40 درصد در بازی نقش دارد (مانند بیش‌تر بازی‌های کارتی). ممکن است ریسکی که می‌کنید، جواب ندهد و کارتی که می‌خواهید هرگز به دست‌تان نرسد. ممکن است یکی از رُقبا -به هر دلیلی- خیلی پیش‌تر از آن‌چه شما توقع دارید، تقاضای «سرشُماری» بدهد یا این‌که «رو شدن 2 کارت دهاتی»، بازی را درجا تمام کند (طبق قانون بازی). سیلور، ترکیبی دلچسب از «شانس» و «استراتژی» است که ترشّح آدرنالین را در رگ‌های شما -به‌ویژه هرچه به پایان بازی نزدیک شوید- صددرصد تضمین خواهد کرد…

معرفی و بررسی بازی Silver / نویسنده: کیومرث قنبری آذر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا