چرا من بردگیم ها را به بازی های ویدیویی ترجیح می‌دهم؟

من تا مدت‌ها بازی های ویدیویی را به بردگیم ها ترجیح می‌دادم. در این مقاله دلایلی را که باعث شد به مرور به سمت بردگیم ها گرایش پیدا کنم، بیان می‌کنم.

من در طول زندگی‌ام، ساعت‌های بی‌شماری را صرف بازی‌های ویدیویی کرده‌ام. از صرف هزاران ساعت در بازی EverQuest گرفته، تا هزاران ساعت برای بازی‌های Counter-Strike، Bloodline Champions، و در نهایت Battlerite.. نیاز به بیان نیست که این موارد، علاوه بر هزاران ساعتی است که در دوران کودکی پای کنسول‌های SNES، PSX، و N64 صرف کرده‌ام.

اما با وارد شدن به دهه‌ی سی‌سالگی، Video Game ها برای من کم‌کم زرق و برق گذشته را از دست داده، و به سمت بازی‌های فکری کشیده شدم. بخشی از علت این تغییر سلیقه، مربوط به ورود به دوره‌ی طلایی بردگیم هاست (که اکنون نیز ادامه دارد)، و بخشی دیگر ناشی از تفاوت‌های بنیادین بین این دو صنعت است. در ادامه، پنج دلیل اصلی برتری بازی‌های رومیزی به بازی‌های ویدیویی را از نظر خودم برای شما شرح می‌دهم.

برد گیم و بازی ویدئویی

دلیل اول: ارتباط اجتماعی و چهره-به-چهره

می‌توانم حدس بزنم بسیاری از شما با این دلیل من مخالف بوده، و در رابطه با آن بحث اساسی دارید! هدف من این نیست که بگویم Board Game ها همیشه فضای ارتباط اجتماعی را فراهم می‌کنند؛ چرا که خیلی از آن‌ها را می‌توان حتی به تنهایی بازی کرد. از جمله‌ی این بازی‌ها می‌توان به Mage Knight و Gloomhaven اشاره کرد به بازی تک نفره‌ی آن‌ها بسیار بهتر از چندنفره است. همچنین، قصد ندارم که بگویم هیچ ارتباط اجتماعی‌ای در بازی‌های ویدیویی وجود ندارد. چرا که به اندازه‌ی کافی بازی‌های چندنفره‌ی ویدیویی -چه به صورت PvE و چه به صورت PvP- بازی کرده‌ام، که بدانم ارتباط وسیعی بین بازیکن‌ها ایجاد می‌شود.

دلیل من برای این مورد، تفاوت کیفی ارتباط اجتماعی در بازی‌های فکری با بازی‌های ویدیویی (چه با استفاده از Voice Chat و چه به صورت LAN) است. تفاوت زیادی بین گروهی است که کنار یکدیگر دور یک میز نشسته و با هم ارتباط چشمی دارند، تا گروهی که همه روی صندلی نشسته و به تلویزیون خیره شده‌اند؛ در این حالت حضور فیزیکی وجود دارد، اما ارتباط چشمی خیر.

من عمیقاً اعتقاد دارم زمانی که بحث شکل‌گیری و ریشه‌دار شدن جمع‌های دوستانه در میان باشد، ارتباط چشمی عاملی بسیار مهم بوده که تأثیر زیادی بر پویایی روابط اجتماعی در بازی دارد. موضوع فقط در کنار هم بودن نیست، بلکه این ارتباط چهره-به-چهره است که نقش مهمی بازی می‌کند. هرچه سن من بیشتر شده، ارزش این موضوع برایم آشکارتر شده است.

دلیل دوم: پویایی منحصربه‌فرد گیم‌پلی بازی

بسیاری از بوردگیم ها را نمی‌توان به صورت بازی‌های ویدیویی ارائه کرد. این ویژگی در بوردگیم های سبک Social Deduction بیشتر به چشم می‌آید؛ جایی که زبان بدن و ارتباط چشمی نقش مهمی در دریافت اطلاعات از هم‌بازیان و نتیجه‌گیری دارد. من بازی ویدیویی Town of Salem (که یک بازی مافیا یا گرگینه آنلاین است) را بازی کرده‌ام، و باید بگویم از تجربه‌ی آن متنفر بودم! برقراری ارتباط به وسیله چت متنی یا حتی صوتی، باعث کاهش چشمگیر جذابیت‌های این گونه بازی‌ها می‌شود. اما، این تنها مثالی نیست که می‌خواهم برای شما بزنم. آیا می‌توانید تصور کنید که Cash ‘N Guns را به صورت آنلاین بازی کنید؟ قطعاً نمی‌توانید! آنلاین بازی کردن Two Rooms and a Boom هم به همان دلایل افتضاح خواهد بود! نیمی از جذابیت بازی Telestrations به کشیدن نقاشی و جابجایی صفحه نقاشی بین بازیکنان است و فکر نکنم بتوان آن را به هیچ روشی، آنلاین بازی کرد.

اگر بخواهم قضاوتی عادلانه داشته باشم، باید بگویم بازی‌های ویدیویی زیادی نیز وجود دارند که به هیچ وجه قابلیت تبدیل شدن به بوردگیم را ندارند؛ و بازی‌های ویدیویی ممکن است ویژگی‌هایی داشته باشند که نتوان با کیفیت بالا آن‌ها را در بوردگیم‌ها یافت، مانند «سناریوهای تغییرپذیر بسته به اتفاقات بازی». اما این گونه ویژگی‌ها دیگر مرا هیجان‌زده نمی‌کنند؛ و می‌توان گفت این سلیقه‌ی شخصی من بوده و ارتباطی به خوب بودن یا بد بودن آن ندارد (من برای جبران کمبود سناریوی داستانی، فیلم‌ها، سریال‌ها و کتاب‌ها را به بازی‌های ویدیویی ترجیح می‌دهم).

دلیل سوم: تجربه‌ی لمس کردن

در بازی‌های ویدیویی سه نوع تجربه‌ی لمس کردنی وجود دارد؛ کیبورد، ماوس، و دسته‌ی بازی که ممکن است از آن استفاده نکنید. تمام بازی‌های ویدیویی «احساسی» یکسان دارند. اما، در بوردگیم‌ها با مجموعه‌ای بی‌نهایت از اجزا، مهره‌ها و کارت‌ها سر و کار داریم، که از نظر من، موجب ایجاد ارتباط عاطفی عمیق‌تری با بازی می‌شود (و این ارتباط عاطفی است که تجربه‌ی بازی کردن بوردگیم را بی‌نظیر می‌کند!).

توضیح دادنش دشوار است، اما حتماً شما هم با من موافق هستید که حس درگ (Drag) کردن یک کارت به کمک ماوس، با برداشتن و جابجا کردن یک کارت واقعی بسیار متفاوت است. زمانی که من مشغول بازی ویدیویی هستم، کمبود این تجربه‌ی لمس کردن را حس می‌کنم.

این موضوع را می‌پذیرم که بازی‌های ویدیویی بعضی از دشواری‌های خاص بوردگیم‌ها را ندارند؛ و به کمک CPU شان، تنظیمات بازی و جریان بازی را بسیار راحت‌تر می‌کنند. زمانی که پیچیدگی یک بردگیم بسیار زیاد می‌شود، آرزو می‌کنم که کاش می‌شد آن را به صورت بازی کامپیوتری تجربه کرد. به همین دلیل در بیشتر مواقع، بردگیم‌های ساده با اجزای باکیفیت را ترجیح می‌دهم.

دلیل چهارم: مچ دست، چشم‌ها، و ستون فقراتم!

من در سال ۲۰۰۷ به علت درگیری سنگین با بازی‌های ویدیویی، دچار مشکل اعصاب مچ دست شده‌ام. استفاده بیش از اندازه از ماوس و کیبورد باعث تغییر شکل مچ دستم شده و اعصاب داخلی آن را تحت فشار قرار داده است، و باور کنید اصلا بیماری لذتبخشی نیست! تا جایی که من اطلاع دارم، احتمال به وجود آمدن این نوع مشکلات در بازی های فکری (حتی در بازی های عکس‌العملی) صفر است.

به دلیل این که شغل من نویسندگی و ویراستاری است، روزانه بیش از ۸ ساعت را جلوی کامپیوتر نشسته و به آن خیره شده‌ام. در نتیجه، حتی فکر کردن به این که در اوقات فراغتم هم برای بازی‌های ویدیویی به کامپیوتر خیره شوم، دشوار است. مطمئن هستم در این زمینه حسابدارها، برنامه‌نویس‌ها و متخصصان IT با من هم‌عقیده هستند!

یک مشکل دیگر هم در این مورد وجود دارد: نشستن مداوم روی صندلی کامپیوتر باعث ایجاد مشکل در ستون فقرات من شده است. من بازی های فکری را هم نشسته بازی می‌کنم. اما امکان تغییر مداوم حالت بدن و طرز نشستن خود را دارم؛ چیزی که در حین بازی‌های ویدیویی ممکن نیست.

دلیل پنجم: عدم نیاز به به‌روز نگه داشتن سخت‌افزار کامپیوتر

سال‌های زیادی من امکان تجربه‌ی تمام بازی‌های ویدیویی را با حداکثر کیفیت گرافیک‌شان داشته‌ام. اما اکنون این موضوع برای من مشکلات بسیاری را ایجاد کرده؛ چون فقط یک iMac و یک MacBook Pro دارم. دوران به‌روز نگه داشتن سخت‌افزار PC و کنسول‌ها برای من به سر رسیده، و دیگر اشتیاق و توان مالی باقی ماندن روی تردمیل پیشرفت سخت‌افزارها و کنسول‌ها را ندارم. من دوست دارم هر بازی‌ای که می‌خواهم بخرم و آن را با حداکثر کیفیت ممکن تجربه کنم، بدون آن که احتیاج به سرمایه‌گذاری روی موارد جانبی باشد. به علاوه دوست دارم زمانی که بازی‌ای را خریدم، تا هر زمان که بخواهم امکان تجربه‌ی مجدد آن را داشته باشم. چیزی که فقط بوردگیم‌ها امکان ارائه دادن آن را دارند.

شما چطور؟! نظر شما در رابطه با مقایسه بوردگیم‌ها و بازی‌های ویدیویی چیست؟ منتظر نظراتتان در کامنت‌ها هستیم.

نوشته ژوئل لی، در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۳۹۸

مترجم: پیام هادوی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا